نامهى سوم به عدنان حسنپور و هيوا بوتيمار
سلام،
امروز پنجاه و دومين روز اعتصاب غذاى شما، شانزدهمين روز اعتصاب غذاى من و هفتمين روز اعتصاب غذاى هادى، اوين و حکيم است. مدتى است که هيچ خبرى از شما نيست و تلاش دايه حاجى (حاج خانم)، هيرو، عرفان و ديگر عزيزانتان براى ديدار با شما بینتيجه مانده است. از وکلايتان هم خبرى نيست و هيچ نمیدانيم که چه بر شما میگذرد. در اين مواقع، من هميَشه سناريوهاى سياه و خاکسترى و سفيدى را در نظر میگيرم و دلم را به سناريوى سفيد خوش میکنم. اميدوارم که تا امروز به اعتصاب غذاى خود پايان داده باشيد و اکنون زير نظر پزشکان صدمات وارد شده بر بدنتان در حال التيام باش من هم خوب هستم. در اين 16 روز، شايد بتوان گفت که تنها حدود 8 کيلو از وزنم کاسته شده و بدنم کمى سردتر شدهاست. به جز اينها تغيير اساسى خاصى را حس نمیکنم و خللی هم در وضعيت سلامتىام ايجاد نشده است. ولى اين روزها بر هادى، اوين و حکيم سخت گذشته است. آنها اين روزها و شبها را در هواى سرد لندن به همراه ژوان و شوان ظريفشان، در چادر سپرى کردهاند. ديروز و پريروز را من به همراه دوستانم در روزهايى نيمه آفتابى در چادر در شهر وين که در هرحال از لندن گرمتر است گذراندم و لباس کمى گرمتر هم به تن داشتم ولى از هادى شنيدم که آنان بدون تدارک لباس گرم به لندن رفتهاند و حداقل يک شب گرفتار باران هم شده بودند و تعدادى از فاشيستهاى مقيم لندن هم بر چادرشان حمله برده و به آن صدمه زدهاند. اينها همه را کردهاند که نداى دادخواهى شما به گوش جهانيان برسد. چون هنوز نامههاى قبلى بهدستتان نرسيده است، بار ديگر تکرار میکنم که آنان در جلوى سازمان عفو بينالملل به تحصن و اعتصاب غذا دست زدند و امروز هم مصاحبهى مطبوعاتى خواهند داشت. هادى میگفت که از ايشان استقبال وسيعی شده و آنها توانستهاند که شرايط شما را براى خيلیها تعريف کنند. از اين رو با حمايت پشتيبانان آنها و شما قرار است که هفتهى آينده در جلوى سفارت جمهورى اسلامى در لندن دست به تظاهرات گستردهاى بزنند. ليلى و محمد هم به کارهايشان براى نجات شما ادامه دادند. ليلى در ميان کارهاى عديدهاى که میکند، از جمله نامهاى به بن کى مون نوشت و از او خواست که هرچه که در مدت کوتاه از دستش برمیآيد انجام دهد. رسانهها با او و همچنين با هادى و گاه با من مصاحبه میکنند و ما از وضعيت شما به ايشان میگوييم. دوستان زيادى هم از حال ما که تصوير کمرنگى از حال شماست میپرسند و هر روز تعداد بيشترى از ايرانيان و ديگر مردم جهان نسبت به وضع شما در اين روزها آگاهى پيدا کردهاند. کاش میشد که اين تعداد دهها و صدها برابر بودند تا حفاظى که اکنون شما را احاطه کرده است هرچه محکمتر میشد و شما را از گزند آنانى که قصد جانتان را کردهاند، هرچه بيشتر مصون میساخت از شاهرودى متأسفانه حسب انتظار واکنشى نسبت به نامه وکلايتان ديده نشد و از وکلايتان هم خبرى نيست. امروز خانم لوئيز آربور کميسر عالى حقوق بشر سازمان ملل متحد در ايران است. فردا هم همينطور. کاش دايه حاجى و هيرو و عرفان و. .. بتوانند در اين دو روز با شماره ٠٠۹٨.٢١.٢٢٨۶٠۹٢۵ تماس بگيرند و کسانی از خانواده با او ملاقات داشته باشند.
امروز که متاسفانه نيروهاى انتظامى جمهورى اسلامى مانع تماس خانوادههاى زندانيان سياسى با خانم آربور شده است و حتا قصد دستگيرى تعدادى از آنان را داشته اند و تنها با تلاش خانم شيرين عبادى چنين نشده است
اکثر سايتها، وبلاگها و رسانههاى معتبر خبرى، خبرهاى مربوط به شما را بازتاب میدهند. روشنک سه روز ديگر نيز در اعتصاب غذا بود و بسيارى ديگر به فکر شما و نگران حال شما هستند.
دوستان من،
هنوز از آزادى احسان منصورى، مجيد توکلى و احمد قصابان که بيش از۱۰۰ روز را در زندان گذراندهاند، خبرى نيست. والدين شجاع اين عزيزان و همچنين همراهان آزادشدهشان شرح شکنجههايى را که بر آنها رفته است، ارائه داده اند. در ديدارى که با گزارشگر ويژه شکنجه داشتيم از او خواستيم که پيگيرى اين موارد اخير را در صدر اقدامات خود قرار دهد. او ضمن قبول اين درخواست ما، در مقابل از همه فعالان حقوق بشر خواست که هر مورد تازهى دستگيرى را هرچه زودتر به او اطلاع دهيم تا شايد برخورد سريع دفتر او، ملاحظاتى براى شکنجهگران پديد آورد و از ميزان فشار بر زندانى تازه اسيرشده کاسته شود.
عدنان و هيواى عزيز
با گزارشگر ويژه شکنجه سازمان ملل در مورد اعتصاب غذاى شما هم صحبت کرديم و شرايط شما را برايش تشريح کرديم. دو روز هم در جشن روزنامه صداى مردم در وين با دهها تن از افراد مترقى و مدافع حقوق بشر درباره وضعيت شما صحبت کرديم. به اين ترتيب با توجه به کليه کوششها و اطلاعرسانیهايى که در سراسر جهان شده است و واکنشى که بسيارى از نهادهاى مدنى و مقامات کشورهاى گوناگون نشان داده اند، شما بايد مطمئن باشيد که ندای دادخواهانه شما به گوش بسياری از افراد موثر رسيده است و اکنون زمان پايان اعتصاب غذايتان است من و هادى و اوين و حکيم به همراه ليلى و محمد و ژوان و شوان، با پشتيبانى ديگرانى بسيار، کارزار دادخواهى شما را با همآهنگى پى خواهيم گرفت. خواستهاى ما در اين حرکت، همان خواستهاى شما است. يعنى اينکه به زندان عادى منتقل شويد و بتوانيد با مسئولان قضائى، مشکلاتتان را در ميان نهيد. علاوه بر آن ما خواستار آنيم که از لحظه تصميم شما به پايان اعتصاب غذا، زير نظر دقيق پزشکان دلسوز و کارشناس قرار گيريد. چرا که متاسفانه پايان يک اعتصاب غذاى طولانى هم مى تواند اگر با دقتهاى خاص و بدون کنترل پزشکى همراه نباشد، خطرناک شود. بنا بر اين بار ديگر همه ما از هر دوی شما میخواهيم که هرچه زودتر تحت نظر پزشکان مورد اعتمادتان به اعتصاب غذاى خود خاتمه دهيد
حسن نايبهاشم (فرود سياوشپور)
شامگاه دوشنبه 17 شهريور 1386
www.hambastegi83.blogspot.com
hambategi1384@yahoo.com
سلام،
امروز پنجاه و دومين روز اعتصاب غذاى شما، شانزدهمين روز اعتصاب غذاى من و هفتمين روز اعتصاب غذاى هادى، اوين و حکيم است. مدتى است که هيچ خبرى از شما نيست و تلاش دايه حاجى (حاج خانم)، هيرو، عرفان و ديگر عزيزانتان براى ديدار با شما بینتيجه مانده است. از وکلايتان هم خبرى نيست و هيچ نمیدانيم که چه بر شما میگذرد. در اين مواقع، من هميَشه سناريوهاى سياه و خاکسترى و سفيدى را در نظر میگيرم و دلم را به سناريوى سفيد خوش میکنم. اميدوارم که تا امروز به اعتصاب غذاى خود پايان داده باشيد و اکنون زير نظر پزشکان صدمات وارد شده بر بدنتان در حال التيام باش من هم خوب هستم. در اين 16 روز، شايد بتوان گفت که تنها حدود 8 کيلو از وزنم کاسته شده و بدنم کمى سردتر شدهاست. به جز اينها تغيير اساسى خاصى را حس نمیکنم و خللی هم در وضعيت سلامتىام ايجاد نشده است. ولى اين روزها بر هادى، اوين و حکيم سخت گذشته است. آنها اين روزها و شبها را در هواى سرد لندن به همراه ژوان و شوان ظريفشان، در چادر سپرى کردهاند. ديروز و پريروز را من به همراه دوستانم در روزهايى نيمه آفتابى در چادر در شهر وين که در هرحال از لندن گرمتر است گذراندم و لباس کمى گرمتر هم به تن داشتم ولى از هادى شنيدم که آنان بدون تدارک لباس گرم به لندن رفتهاند و حداقل يک شب گرفتار باران هم شده بودند و تعدادى از فاشيستهاى مقيم لندن هم بر چادرشان حمله برده و به آن صدمه زدهاند. اينها همه را کردهاند که نداى دادخواهى شما به گوش جهانيان برسد. چون هنوز نامههاى قبلى بهدستتان نرسيده است، بار ديگر تکرار میکنم که آنان در جلوى سازمان عفو بينالملل به تحصن و اعتصاب غذا دست زدند و امروز هم مصاحبهى مطبوعاتى خواهند داشت. هادى میگفت که از ايشان استقبال وسيعی شده و آنها توانستهاند که شرايط شما را براى خيلیها تعريف کنند. از اين رو با حمايت پشتيبانان آنها و شما قرار است که هفتهى آينده در جلوى سفارت جمهورى اسلامى در لندن دست به تظاهرات گستردهاى بزنند. ليلى و محمد هم به کارهايشان براى نجات شما ادامه دادند. ليلى در ميان کارهاى عديدهاى که میکند، از جمله نامهاى به بن کى مون نوشت و از او خواست که هرچه که در مدت کوتاه از دستش برمیآيد انجام دهد. رسانهها با او و همچنين با هادى و گاه با من مصاحبه میکنند و ما از وضعيت شما به ايشان میگوييم. دوستان زيادى هم از حال ما که تصوير کمرنگى از حال شماست میپرسند و هر روز تعداد بيشترى از ايرانيان و ديگر مردم جهان نسبت به وضع شما در اين روزها آگاهى پيدا کردهاند. کاش میشد که اين تعداد دهها و صدها برابر بودند تا حفاظى که اکنون شما را احاطه کرده است هرچه محکمتر میشد و شما را از گزند آنانى که قصد جانتان را کردهاند، هرچه بيشتر مصون میساخت از شاهرودى متأسفانه حسب انتظار واکنشى نسبت به نامه وکلايتان ديده نشد و از وکلايتان هم خبرى نيست. امروز خانم لوئيز آربور کميسر عالى حقوق بشر سازمان ملل متحد در ايران است. فردا هم همينطور. کاش دايه حاجى و هيرو و عرفان و. .. بتوانند در اين دو روز با شماره ٠٠۹٨.٢١.٢٢٨۶٠۹٢۵ تماس بگيرند و کسانی از خانواده با او ملاقات داشته باشند.
امروز که متاسفانه نيروهاى انتظامى جمهورى اسلامى مانع تماس خانوادههاى زندانيان سياسى با خانم آربور شده است و حتا قصد دستگيرى تعدادى از آنان را داشته اند و تنها با تلاش خانم شيرين عبادى چنين نشده است
اکثر سايتها، وبلاگها و رسانههاى معتبر خبرى، خبرهاى مربوط به شما را بازتاب میدهند. روشنک سه روز ديگر نيز در اعتصاب غذا بود و بسيارى ديگر به فکر شما و نگران حال شما هستند.
دوستان من،
هنوز از آزادى احسان منصورى، مجيد توکلى و احمد قصابان که بيش از۱۰۰ روز را در زندان گذراندهاند، خبرى نيست. والدين شجاع اين عزيزان و همچنين همراهان آزادشدهشان شرح شکنجههايى را که بر آنها رفته است، ارائه داده اند. در ديدارى که با گزارشگر ويژه شکنجه داشتيم از او خواستيم که پيگيرى اين موارد اخير را در صدر اقدامات خود قرار دهد. او ضمن قبول اين درخواست ما، در مقابل از همه فعالان حقوق بشر خواست که هر مورد تازهى دستگيرى را هرچه زودتر به او اطلاع دهيم تا شايد برخورد سريع دفتر او، ملاحظاتى براى شکنجهگران پديد آورد و از ميزان فشار بر زندانى تازه اسيرشده کاسته شود.
عدنان و هيواى عزيز
با گزارشگر ويژه شکنجه سازمان ملل در مورد اعتصاب غذاى شما هم صحبت کرديم و شرايط شما را برايش تشريح کرديم. دو روز هم در جشن روزنامه صداى مردم در وين با دهها تن از افراد مترقى و مدافع حقوق بشر درباره وضعيت شما صحبت کرديم. به اين ترتيب با توجه به کليه کوششها و اطلاعرسانیهايى که در سراسر جهان شده است و واکنشى که بسيارى از نهادهاى مدنى و مقامات کشورهاى گوناگون نشان داده اند، شما بايد مطمئن باشيد که ندای دادخواهانه شما به گوش بسياری از افراد موثر رسيده است و اکنون زمان پايان اعتصاب غذايتان است من و هادى و اوين و حکيم به همراه ليلى و محمد و ژوان و شوان، با پشتيبانى ديگرانى بسيار، کارزار دادخواهى شما را با همآهنگى پى خواهيم گرفت. خواستهاى ما در اين حرکت، همان خواستهاى شما است. يعنى اينکه به زندان عادى منتقل شويد و بتوانيد با مسئولان قضائى، مشکلاتتان را در ميان نهيد. علاوه بر آن ما خواستار آنيم که از لحظه تصميم شما به پايان اعتصاب غذا، زير نظر دقيق پزشکان دلسوز و کارشناس قرار گيريد. چرا که متاسفانه پايان يک اعتصاب غذاى طولانى هم مى تواند اگر با دقتهاى خاص و بدون کنترل پزشکى همراه نباشد، خطرناک شود. بنا بر اين بار ديگر همه ما از هر دوی شما میخواهيم که هرچه زودتر تحت نظر پزشکان مورد اعتمادتان به اعتصاب غذاى خود خاتمه دهيد
حسن نايبهاشم (فرود سياوشپور)
شامگاه دوشنبه 17 شهريور 1386
www.hambastegi83.blogspot.com
hambategi1384@yahoo.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر