یکشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۶

گزارشگران بدون مرز - اطلاعيه های مطبوعاتی - آقای


نامه سرگشاده ی گزارشگران بدون مرز به محمود احمدی نژاد رئيس جمهور ايران

آقای رئيس جمهور مردم ايران " آزاد ترين مردم دنيا نيستند" در پي شرکت محمود احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتي که به دعوت کلوپ پرس امريکا در شهر نيويورک برگزار شد و اظهارات وی در باره ی آزادی بيان و مطبوعات در ايران و دعوت از رسانه ها و سازمان های مدافع حقوق بشر برای سفر به ايران، گزارشگران بدون مرز در تاريخ ٣ مهر ماه نامه ای سرگشاده خطاب به رئيس جمهور ايران منتشر کرد.
آقای رئيس جمهور
در تاريخ ٢ مهرماه شما به دعوت کلوپ پرس امريکا در ويدئو- کنفرانس مطبوعاتي در شهر نيويورک شرکت کرديد. در اين کنفرانس شما چندين بار از سوی روزنامه نگاران حاضر و نمايندگان سازمان های بين المللي مدافع حقوق بشر از جمله نماينده گزارشگران بدون مرز در باره ی وضعيت اسفبار حقوق بشر در ايران مورد پرسش قرار گرفتيد. در پاسخ به انتفادات طرح شده ادعا کرديد که " مردم ايران آزادترين مردم جهانند" و " سازمان های منتقد به دليل آنکه هيچ گاه به ايران سفر نکرده اند، وضعيت ايران را نمي شناسند"
آقای رئيس جمهور
واقعيات و آمار موجود در باره ی نقض فاحش آزادی بيان و مطبوعات در کشور شما نيازمند تفسير نيستند. از آخرين سفر شما به ايالات متحده امريکا در سال گذشته تا به امروز دست کم ٧٣ روزنامه نگار در ايران بازداشت و بيش از ٢٠ رسانه توقيف شده اند. اخيرا بيش از ١٧٠ روزنامه نگار ايراني با انتشار دو اطلاعيه به شرايط سخت به وجود آمده برای مطبوعات اعتراض کرده اند. سالهاست که ايران بزرگترين زندان برای روزنامه نگاران در خاورميانه است و هم اکنون که برای شما اين خطوط را مي نويسيم در ايران ١٠ روزنامه نگار در پشت ميله های زندان بسر مي برند که دو تن از آنها هيوا بوتيمار و عدنان حسن پور به اتهاماتي از جمله ارتباط با رسانه ها و انجمن های کرد و خارجي به جاسوسي متهم و به مجازات اعدام محکوم شده اند.
آقای رئيس جمهور
بسياری از روزنامه نگاران برای انجام وظيفه خود يعني اطلاع رساني به مردم ايران با اتهامي چون " اقدام عليه امنيت ملي" به دادگاه های مختلف احضار مي شوند. شما اعلام کرده ايد که در ايران رسانه ها در انتقاد از شما و دولت تان آزاد هستند. واقعيت امروز ايران خلاف گفته ی شما را ثابت مي کند. بسياری ازروزنامه نگاران دستگير شده که ابتدايي ترين حقوق شان نيز پايمال مي شود، بهای سنگيني را برای اين امر پرداخت مي کنند. از جمله اين روزنامه نگاران سعيد متين پور سردبير نشريه يارپاق است که در تاريخ ٥ خرداد ماه در زنجان دستگير و سپس به بند ٢٠۹ زندان اوين انتقال يافته است و پس از ١٠٠ روز بازداشت و حبس در سلول انفرادی هنوز اتهامات وی رسما اعلام نشده است. وی از حق ديدار با خانواده و وکلايش محروم است. سهيل آصفي نيز که در روز ١٣ مرداد ماه به دادسرای انقلاب اسلامی تهران احضار و سپس بازداشت شد، متهم به " تشويش اذهان عمومي" است. وی نيز در وضعيت مشابه ای بسر مي برد. شما در اين کنفرانس در بخش ديگری از سخنان تان اعلام کرده ايد که " هر روز در ايران ده ها و ده ها روزنامه منتشر مي شود و تعداد روزنامه های "مخالفان" ده برابر بيشتر از روزنامه های طرفدار دولت است." روزنامه هايي را که به نام "مخالف" معرفي کرده ايد متعلق به جناح های مختلف حاکم بر قدرت هستند و هيچ قرابتي با روزنامه ی آزاد و مستقل بعنوان فضايي آزاد و کثرت گرا ندارند. به گفته ی خانم بدرالسادات مفيدی دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران از زمان روی کار آمدن دولت شما مجوز بيش از پانصد نشريه از سوی هيات نظارت بر مطبوعات تحت رياست وزير ارشاد فرهنگ و ارشاد اسلامي لغو شده است. در ايران هر چند ظاهرا کنترل پيش از انتشار روزنامه ها وجود ندارد، اما سانسور و خود سانسوری قويا حاکم است. فشار مقامات قضايي – امنيتي بر مديران مسئول نشريات امری متداول است، چنانکه حتا به برخي از آنها ليست روزنامه نگاراني که نبايد به کار گرفته شوند نيز ارائه مي شود. راديو و تلويزيون همچنان در انحصار دولت است و داشتن آنتن برای دريافت شبکه های اطلاع رساني از طريق ماهواره در ايران جرم محسوب مي شود. اينترنت نيز از دام سانسور رهايي نيافته است. تعداد بسيار زيادی از سايت های سياسي و يا حتا مذهبي و سايت های سازمانهای مدافع حقوق بشر از جمله سايت گزارشگران بدون مرز مسدود شد اند. آقای رئيس جمهور آن "ده ميليون کاربر اينترنتي" که شما نام برده ايد آزادانه به اطلاعات بر روی اينترنت دسترسي ندارند. همچنين تمايل داريم که در اين نامه به موانع ايجاد شده بر سر راه انجمن های ايراني مدافع حقوق بشر اشاره کنيم. از جمله به کانون مدافعان حقوق بشربه رياست برنده ايراني جايزه صلح نوبل شيرين عبادی که ازتاسيس آن در سال ١٣٨١ تا امروز مجوز فعاليت از سوی وزارت کشور دريافت نکرده است. عليرغم همه ی موانع خانم عبادی همچنان از جمله با پذيرفتن دفاع از متهماني چون اکبر گنجي به مبارزه خود برای آزادی بيان در ايران ادامه مي دهد.در آخر بايد به مشکلات متعدد برای حضور رسانه های خارجي در ايران اشاره کنيم. نمايندگان رسانه های خارجي تحت فشارهای مختلف از جمله احضار به نهاد های امنيتي قرار دارند. گزارشگران بدون مرز از ١٠ سال پيش متقاضی دريافت رواديد برای سفر به ايران است. اميدواريم دعوتي که در طي اين کنفراس مطبوعاتي از رسانه ها و سازمان های مدافع حقوق بشر حاضر کرده ايد فقط تعارف نباشد. آنچه که به ما مربوط است حاضريم دعوت شما را بپذيريم.
Bookmark and Share

پنجشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۶

KURDISH STUDENTS MOVEMENT بزوتنه وه ی خويندکارانی کورد

گزارش ماهانه (شهریور 1386 ) در مورد نقض گسترده، مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ايران 4 مهر 1386
فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريکای شمالی

گزارش ماهانه (شهریور 1386 ) در مورد نقض گسترده، مستمر و برنامه ریزی شده حقوق بشر در ايران

نهادهای مدافع حقوق بشر !
ايرانيان مدافع حقوق بشر !

در اين گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ايران را که توسط اين شبکه گرد آوری شده است به اطلاع می رسانيم:

بین المللی :
1 ـ فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر با انتشار بیانیه ای از دولت ایران در خواست کرد تا به سرکوب روز افزون مدافعان حقوق زن ، جنبش دانشجویی ، روزنامه نگران و سندیکالیست ها پایان دهد.این نهاد حقوق بشری خواستار توقف اعدام و سنگسار در ایران شد. در این بیانیه آمده است ، ما به طور موکد از دولتمردان جمهوری اسلامی می خواهیم که به موج سرکوب کنونی در قبال جامعه مدنی ایران پایان دهند. از اجرای حکم اعدام برای جرائم سیاسی یا جنسی خود داری کنند. ما از دولت جمهوری اسلامی ایران می خواهیم که به تعهدات خویش در رعایت موازین بین المللی حقوق بشر و عهد نامه های بین المللی که به آنها پیوسته است ، احترام بگذارد. ( گویا نیوز 14/6/86 )

2 ـ سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای از اعدام 21 نفر در روز چهارشنبه 14 شهریور در ایران ابراز انزجار کرد. این سازمان اعلام کرد: از آغاز سال 2007 تاکنون حداقل 210 نفر در ایران اعدام شده اند. عفو بین الملل ده ها مورد دادرسی ناعادلانه را ثبت کرده است، حوزه جرم هایی که مجازات اعدام در پی دارد ، در ایران به طرز غیر عادی گسترده است که با واژ ه های گنگی همچون "محارب با خدا" و "مفسد فی الارض" بیان می گردد. (اخبار روز 15/6/86)

3 ـ نماینده پرتقال در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل به نمایندگی از 27 کشور عضو اتحادیه اروپا گفت: ما شدیدا از وضعیت حقوق بشر در ایران ، به ویژه افزایش مجازات اعدام نگران هستیم . همچنین نماینده کانادا در این نشست گفت: وضعیت حقوق بشر در ایران روز به روز بدتر می شود. همچنین لوئیس آربور کمیسر حقوق بشر سازمان ملل گفت: در مذاکرات هفته گذشته خود با مقامهای ایرانی، موضوع نگرانیهای بین المللی از افزایش مجازات اعدام در ایران را به مقامهای ایرانی اطلاع داده است. (رادیو فردا 23/6/86)

4 ـ سازمان بهایی ها و دانشجویان بهایی اعلام کرده اند: مقامات مسئول در سازمان سنجش آموزش کشور، 800 دانش آموز بهایی را از دسترسی به نتایج کنکور سراسری دانشگاههای دولتی محروم کرده اند. سازمان دیده بان حقوق بشر اظهار داشت :حکومت ایران باید فورا به اقداماتی پایان دهد که با هدف ممانعت دانش آموزان بهایی از ورود به دانشگاهها اعمال می شوند. حکومت ایران باید سریعا مشکل 800 دانش آموز بهایی را حل کند.(سازمان دیده بان حقوق بشر 29/6/86)

دانشجويان محاکمه:
5 ـ 46 دانشجوی دانشگاه آزاد شهر ری به اتهام عدم رعایت شئونات دانشجویی و عدم رعایت پوشش مناسب در کمیته انضباطی این دانشگاه محکوم شدند. تنها 3 نفر از این دانشجویان به کمیته انضباطی احضار و محاکمه شده اند، 43 دانشجوی دیگر به صورت غیابی و بدون اینکه فرصت دفاع از خود را داشته باشند محکوم شده اند. اسامی دانشجویان به این شرح است: شیدا زرین ، فاطمه افرند،ریحانه نعمتی کش، مهرو ستاد، کلثوم غریب نواز، معصومه اکبر نژاد، فاطمه احمدی ، سارا اینانلو دوقوز، نسیبه فاضلی حشمت، میثم یوسفی، محسن جورابلو، حیدر ناهید قره شیرازی، حسن اکبری، صادق خدادادی، روح الله فیروز اردکانی، حمید رضا هژبری، علیرضا سعیدی، امیر حاجی احمدی، جواد آذرخش، مهدی مرادی، میثم فریدونی، پور اقدم پورناکی، مهدی خانی زاده، محمد عزیزی، سید رضا احمدی، محمد صادق دارابی، محسن روحی میاب، جواد سبحانی، مجتبی زارع خرمیزی، بهزاد بهروزپور عسگر آباد، اردشی فلاح مهر، حسین عباسیان، محمد علی کرمی، مرتضی زمانی، مجید محمد ابراهیم، رضا عابدی، مهدی خطیبی، سید رمضان حسینی، امیر کریمی، سعید ناهیدی، محمد رضا دهقان نظری، علیرضا مهربانی، آقای نوذریان و آقای طالبی.(روزانه تهران جنوب 3/6/86)

6 ـ امین بزرگیان دانشجوی سابق دانشگاه تهران به اتهام اقدام علیه امنیت کشور ، هیاهو و جنجال برای برهم زدن نظم و سنگ پرانی به ماموران نیروی انتظامی با شکایت مدعی العموم در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. ( ایسنا 28/6/86 )

دانشجويان: احضار و بازجویی
7 ـ شیرزاد حاجیلو دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه آزاد خوی جهت محاکمه برای بار پنجم به دادگاه انقلاب خوی احضار شد. ( ساولان سسی 17/6/86 )

دانشجويان: احکام صادر شده
8 ـ رضا ریخته گر قیاسی عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز و علوم پزشکی تبریز به اتهام برهم زدن نظم دانشگاه در کمیته انضباطی محکوم به تذکر کتبی و درج در پرونده شد. ( ایسنا 3/6/86 )

9 ـ علیرضا ولیان دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه کاشان در محاکمه تجدید نظر کمیته انضباطی به یک ترم تعلیق از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد. ( ایسنا 12/6/86 )

10 ـ میثم گلستانی عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به علت شرکت در تجمع روز دانشجو در دادگاه به یکسال حبس تعلیقی محکوم شد. ( ایسنا 12/6/86 )

11 ـ امیر حسین اعتمادی فارغ التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران ، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به 2 سال حبس تعلیقی محکوم شد. نامبرده در جریان اعتراضات دانشجویی خرداد 82 توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت گردید و مدت 55 روز در سلول انفرادی بسر برد . ( کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 15/6/86 )

12 ـ سعید قاسمی نژاد دانشجوی دانشگاه تهران به اتهام تحریک به اغتشاش و اقدام علیه امنیت ملی در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به 2 سال حبس تعلیقی محکوم شد. نامبرده در جریان اعتراضات دانشجویی خرداد 82 به مدت 20 روز بازداشت گردید. ( ادوارنیوز 17/6/86 )

فیلتر کردن سایتهای خبری و منحل کردن نهادهای مدنی :
13 ـ مصطفی فقیهی مدیر مسئول سایت خبر"انتخاب" اعلام کرد: برای چهارمین بار این خبرگزاری توسط مرکز فیلترینگ مخابرات فیلتر شد. وی گفت: چون سایت انتخاب خطر جریان متحجرین دینی به رهبری جناب مصباح یزدی را به خوبی تشخیص داده از این باب، آژیر خطر را به صدا در آورده است و شناخت هدف این جریان از سوی ما باعث مسدود شدن سایت"انتخاب" شده است.نامبرده افزود، در سه بار گذشته به هرجا شکایت بردیم ارجاع شدیم به سازمانی دیگر. قوه قضائیه ما را به مخابرات ارجاع داد، مخابرات ما را به کمیته تعیین مصادیق وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارجاع داد و این کمیته نیز، ما را دنبال نخود سیاه فرستاد.(انتخاب 16/6/86)

14 ـ مجوز فعالیت کانون صنفی معلمان کرمانشاه بدستور مدیر کل سیاسی انتظامی وزارت کشور و مصوبه کمیسیون ماده ده احزاب و تشکلها باطل شد و هرگونه فعالیت تحت عنوان کانون یاد شده ممنوع گردید.
( سلام دمکرات 18/6/86 )

15 ـ انجمن صنفی روزنامه نگاران کرج و حومه بدستور وزارت کار و امور اجتماعی منحل شد و اعلام گردید از این پس فعالیت انجمن مزبور وجاهت قانونی ندارد. ( سلام دمکرات 19/6/86 )

16 ـ سایتهای گوگل، جی میل و بلاگفا بدستور مقامات فیلتر شدند. حجت الاسلام حمید شهریاری دبیر شورای عالی اطلاع رسانی کشور فیلترینگ سایتها را تائید کرد. گوگل و جی میل پس از 24 ساعت آزاد شدند اما بلاگفا یکی از بزرگترین مجموعه های وبلاگ فارسی همچنان مسدود می باشد.(امروز 26/6/86)

17 ـ مجوز فعالیت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهرود به حکم هیات نظارت مرکزی وزارت علوم لغو گردید. ( اعتماد 28/6/86 )

مطبوعات: احضار روزنامه نگاران
18 ـ مدیران مسئول نشریات « توسعه » ، « سینمای امروز » و « جایزه » جهت محاکمه به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران احضار شدند. ( ایسنا 12/6/86 )

19 ـ کیوان صمیمی مدیر مسئول ماهنامه توقیف شده « نامه » به اتهام نشر مطالب خلاف موازین اسلامی ، ترویج مطالبی که بر اساس جمهوری اسلامی ایران لطمه وارد می کند ، تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت ، حیثیت و منافع نظام ، افتراء به مقامات ، نهادها و ارگانها و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند با شکایت مدعی العموم جهت محاکمه به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران احضار شد.(ایسنا 18/6/86 )

20 ـ رضا کفاش تهرانی مدیر مسئول ماهنامه توقیف شده « کیان » به اتهام تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی با شکایت مدعی العموم جهت بازجویی به شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران احضار شد. ( ایسنا 20/6/86 )

21 ـ ساناز الله بداشتی خبرنگار روزنامه "اعتماد ملی" به علت سوال در مورد نقض حقوق شهروندی از جلسه مصاحبه علیرضا جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه با خبرنگاران بدستور نامبرده اخراج شد. گفته می شود لیست سیاه خبرنگاران توسط سعید مرتضوی دادستان تهران تهیه شده است. لیست سیاه شامل خبرنگاران و روزنامه نگارانی است که در حوزه حقوق بشر ، دانشجویان ، اقوام و روشنفکران مطالب انتقادی می نویسند. همچنین مرتضوی از مدیران مسئول روزنامه های اعتماد ، اعتماد ملی و کارگزاران خواسته است از درج مطالب مرتبط با مسائل حقوق بشر و اخبار دانشجویی بخصوص اخبار مربوط به دانشجویان زندانی دانشگاه امیر کبیر خود داری نمایند.(ادوار نیوز 21/6/86)

مطبوعات: بازجویی روزنامه نگاران
22 ـ غلامحسین کرباسچی مدیر مسئول روزنامه توقیف شده « هم میهن » به اتهام تبلیغ علیه نظام ، نشراکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی ، و افتراء به مقامات و نهادها با شکایت مدعی العموم برای هشتمین بار در شعبه دوم بازپرسی دادسرای کارکنان دولت مورد بازجویی قرار گرفت. ( آفتاب 26/6/86 )

مطبوعات: محاکمه روزنامه نگاران
23 ـ سید محمد صفی زاده مدیر مسئول روزنامه « ابرار اقتصادی » به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی ، توهین و انتشار مطالب خلاف واقع با شکایت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران ، وزارت نفت ، شرکت مخابرات ایران ، شرکت سرمایه گذاری غدیر ، وزارت جهاد کشاورزی و ... در شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران به ریاست قاضی حسین حسینیان محاکمه شد. ( ایسنا 18/6/86 )

24 ـ آکو کرد نسب مسئول بخش خبر هفته نامه « کرفتو » به اتهام جاسوسی ، اقدام علیه امنیت ملی ، بحران سازی برای براندازی از طریق مطبوعات و همکاری با احزاب و گروههای اپوزسیون بصورت غیر علنی در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج محاکمه شد. نامبرده در تیر ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت گردید. ( موکریان نیوز 20/6/86 )

25 ـ علی صالح آبادی مدیر مسئول روزنامه « همبستگی » در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی شایسته محاکمه شد. ( آفتاب یزد 25/6/86 )

مطبوعات: بازداشت روزنامه نگاران
26 ـ فرشاد قربانپور خبرنگار روزنامه های "هم میهن"، "اعتماد ملی" و هفته نامه "شهروند امروز" که در تاریخ 9 مرداد ماه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.(نوروز 6/6/86)

27 ـ احمد بادیران مدیر اجرایی روزنامه « فجر آذربایجان » که به اتهام پخش شبنامه علیه مقامات در تاریخ 25 مرداد ماه توسط ماموران ستاد خبری دادستانی تبریز بازداشت شده بود ، با قرار وثیقه 10 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.( ایسنا 13/6/86 )

مطبوعات: احکام صادر شده توسط دادگاه ها
28 ـ آسو صالح عضو شورای نویسندگان هفته نامه کردی ـ فارسی « دیدگاه » به اتهام نشر اکاذیب در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به یکسال حبس تعزیری محکوم شد. (اخبار روز 3/6/86 )

29 ـ الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه « اعتماد » به اتهام نشراکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی ، پخش شایعات و مطالب خلاف واقع ، تحریص و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت ، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدرضا صارمی به پرداخت 42 میلیون ریال جزای نقدی محکوم شد. ( ایسنا 13/6/86 )

30 ـ محمد حسین دریاباری مدیر مسئول هفته نامه « گویه » چاپ استان قم به اتهام تشویش اذهان عمومی و جریحه دار کردن عفت و اخلاق عمومی در شعبه یک دادگاه تجدید نظر استان به پرداخت 200000 تومان جزای نقدی محکوم شد. عباس حاتمی عضو تحریریه این نشریه به علت نوشتن مقاله ای با عنوان « چرا مجلس خبرگان رهبری مهم است » به اتهام تشویش اذهان عمومی به پرداخت 150000 تومان جزای نقدی محکوم شد. همچنین رضا نوروزی به اتهام مشارکت در جریحه دار کردن عفت و اخلاق عمومی از طریق همکاری با نویسنده داستان « زیر جیر جیر بولدزر » به پرداخت 100000 تومان جزای نقدی محکوم شد.(ایسنا 13/6/86 )

31 ـ مسعود باستانی روزنامه نگار جهت اجرای حکم به دادسرای اجرای احکام فرودگاه احضار شد. نامبرده به پرداخت 350000 جریمه نقدی و شلاق محکوم شده است. ( ایسنا 16/6/86 )

اخبار مربوط به فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی :
32 ـ دکتر حسین بشیریه ، دکتر هادی سمتی ، دکتر بهزاد شاهنده اساتید دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و دکتر جلال الدین کزازی استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی به بهانه غیبت غیر موجه از کار اخراج شدند. گفتنی است که طی 2 سال گذشته بسیاری از استادان دانشگاهها بازنشسته و یا از کار اخراج شده اند. ( اعتماد ملی 2/6/86 )

33 ـ جاوید اسد زاده وبلاگ نویس بعلت افشاگری علیه مافیای زمین و مسکن در ارومیه، شب هنگام مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفته، به گونه ای که دندانها و فک وی شکسته شده است. نامبرده پیش از این از مدیران سازمان مسکن و شهر سازی بوده که به دلیل پیگیری پرونده زمین خواران از کار بیکار شد.(عصر ایران 6/6/86)

34 ـ دکتر احمد قاضی زاده ، فراست اردلان ، مظفر فیروزمنش ، هوشنگ زندی و پروین مناسکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه کردستان اجبارا بازنشسته شدند.
( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 13/6/86 )

35 ـ خانمها عطیه طاهری همسر سعید متین پور و مینا کامرانی همسر صالح کامرانی به جرم مصاحبه با رسانه های گروهی در رابطه با وضعیت همسرانشان در زندان ، توسط وزارت اطلاعات تهدید به بازداشت شدند. ( وبلاگ حقیقت 14/6/86 )

36 ـ دکتر جعفری استاد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان از کار اخراج شد. ( اعتماد ملی 14/6/86 )

37 ـ عمادالدین باقی رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان طی نامه ای سر گشاده خطاب به احزاب اصلاح طلب حکومتی و غیر حکومتی خواستار گردید تا در رابطه با موج اعدامهای اخیر ساکت و بی تفاوت نباشند. وی اعلام کرد : طی 7 ماه اخیر دست کم 170 نفر در ایران اعدام شده اند، آمار اعدامها نسبت به مدت مشابه سال قبل 100% افزایش داشته اند. اعدامهای اخیر که بسیاری از آنها مرتکب هیچ قتل نفسی نشده بودند و بنابر اقرار برخی از متولیان، صرفا به قصد ارعاب انجام شده است. عده زیادی از اعدام شدگان یا فاقد وکیل بوده اند و یا بدون فرصت فرجام خواهی اعدام شده اند، یا اساسا جرم اعلام شده مجازات اعدام نداشته است.(نوروز 15/6/86)

احضار فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی :
38 ـ علی پورسلیمان عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرایمی بر ضد امنیت ، تمرد از دستور پلیس ، اخلال در نظم و آسایش عمومی جهت محاکمه به شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران احضار شد. ( ایسنا 18/6/86 )

39 ـ نادر قدیمی ، یوسف رفاهیت ، یوسف زارعی ، علی صادقی ، هادی غلامی ، جلال نادری ، علی نجفی ، مجید فروزانفر و محمود جلیلیان اعضای هیئت مدیره کانون صنفی معلمان همدان جهت محاکمه به شعبه 106 دادگاه انقلاب اسلامی همدان احضار شدند. ( کانون صنفی معلمان ایران 20/6/86 )

40 ـ اکبر گنجی نویسنده کتاب «مجمع الجزایر زندان گونه» ، مدیر انتشارات «طرح نو » بعنوان ناشر کتاب و مدیر کل کتاب و کتابخوانی وزارت ارشاد در کابینه خاتمی جهت بازجویی به شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران احضار شدند. ( اعتماد ملی 27/6/86 )

محاکمه فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی :
41 ـ عباس لسانی از فعالین حرکت ملی آذربایجان با شکایت نیروی انتظامی در شعبه 8 دادگاه عمومی اردبیل محاکمه شد.نامبرده قبلا در شعبه 105 دادگاه جزایی اردبیل به 16 ماه حبس تعزیری محکوم شده و در زندان بسر می برد. ( ایسنا 5/6/86 )

42 ـ حمید پوروثوقی عضو کانون صنفی معلمان ایران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. وی با قرار وثیقه 30 میلیون تومانی از زندان آزاد شده بود. ( ایسنا 9/6/86 )

43 ـ محمدرضا رضایی گرکانی عضو کانون صنفی معلمان ایران به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. ( ایسنا 13/6/86 )

44 ـ حسین نصیری ، نورالله حسینیان ، ابراهیم فرج زاده ، جواد سلمانی و ابوالفضل نصیریان از فعالین حرکت ملی آذربایجان در شعبه 3 دادگاه انقلاب تبریز محاکمه شدند. هر کدام از این فعالین قبلا به مدت 82 روز در بازداشت بوده اند.دو نفر اول هرکدام با قرار وثیقه 30 میلیون تومانی و بقیه هرکدام با قرار وثیقه 10 میلیون تومانی از زندان آزاد شده بودند.( ساوالان سسی 18/6/86 )

45 ـ علیرضا اکبری نبی عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان ایران به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. ( ایسنا 19/6/86 )

46 ـ علی اصغر منتجبی و محمد تقی فلاحی از اعضای هیئت مدیره کانون صنفی معلمان ایران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی ، تحریک و تشویق فرهنگیان به تحصن و تجمع اعتراض آمیز ، صدور بیانیه و انتشار آن در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شدند. ( ایسنا 20/6/86 )

47 ـ رسول بداقی عضو کانون صنفی معلمان ایران به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ، اخلال در نظم عمومی و تمرد در مقابل ماموران در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. ( ایسنا 21/6/86 )

48 ـ محمد کیانوش راد ، حمید کهرام و عیسی قلی احمدی نیا نمایندگان اهواز و ایذه در دوره ششم مجلس شورای اسلامی در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. ( مهر 21/6/86 )

بازداشت فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی :
49 ـ لیلا حیدری که برای ملاقات با همسر زندانی اش بهروز صفری به اداره اطلاعات زنجان مراجعه کرده بود توسط ماموران بازداشت گردید. همچنین علیرضا متین پور توسط ماموران اطلاعاتی در محل کارش دستگیر و به زندان اطلاعات زنجان منتقل گردید، برادر وی سعید متین پور از 3 ماه پیش در بازداشت بسر می برد.
(وبلاگ حق 13/6/86)

50 ـ سعید شریف پور ، هیوا شریفی، مهران سلیمی، هاوری کیخسروی و عارف عبدالله زاده به اتهام ارتباط با یک حزب کردی اپوزیسیون به حکم شعبه اول دادگاه انقلاب سقز ، دادگاه تجدید نظر استان کردستان و با تائید دیوان عالی کشور به زندان محکوم شدند. احکام صادره به این شرح است: 3 نفر اول هرکدام به 2 سال حبس تعلیقی ، متهم چهارم به 4 سال حبس تعلیقی و متهم پنجم به 30 ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 14/6/86)

51 ـ جواد رجب زاده از فعالین حرکت ملی آذربایجان روز شنبه 17 شهریور ماه توسط سپاه پاسداران بازداشت گردید.( ساوالان سسی 21/6/86 )

52 ـ حجت اسلام هادی قابل عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی توسط ماموران دادگاه ویژه روحانیت در تهران بازداشت و به زندان قم منتقل گردید. پنج مامور امنیتی به مدت یک ساعت اقدام به تفتیش همه وسایل خانه و جمع آوری برگه ها و کاغذها نمودند همچنین کیس کامپیوتر را نیز همراه خود بردند. ( نوروز 21/6/86 )

53ـ سپیده پور آقایی فعال حقوق بشر، قاسم شیرزادیان وبلاگ نویس، عباس خرسندی، منصور فرجی، میثم رودکی و بهرام راسخی فر از فعالان سیاسی توسط نیروهای امنیتی در استان تهران بازداشت شدند. منزل نامبردگان مورد تفتیش قرار گرفت و لوازم شخصی آنها ضبط گردید.(کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر 22/2/86)

54 ـ مریم بیگ زاده همتی، امین صابری، مهدی قوانلو، حسین بارانیان، رضا بخش کلاکی، مهدی احمدیان، محسن آقا بابایی از فعالین جنبش دانشجویی به اتهام عضویت و یا همکاری با "جبهه اتحاد ملی و میهنی ایران" و همچنین حسن نادر معابر، واحد روحانی، علی قائم خواه، احمد مختاری بفرویی و مجتبی یوسفی به اتهام فوق در ماههای تیر و مرداد سال جاری در شهر های تهران، شیراز و کرمانشاه توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند. (فعالان حقوق بشر در ایران 23/6/86)

55 ـ اقبال موسوی شهروند سقزی به اتهام ارتباط با یک حزب کردی اپوزیسیون توسط نیروهای امنیتی در شهرستان مریوان بازداشت و به زندان اداره اطلاعات مریوان منتقل گردید.(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 25/6/86)

56 ـ حجت اسلام محمود درد کشان عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بدلیل سخنرانی در استان اصفهان بدستور دادگاه ویژه روحانیت قم بازداشت و به زندان لنگرود قم منتقل گردید. دادگاه ویژه روحانیت برای نامبرده حکم ممنوعیت سخنرانی صادر کرده بود، بر اساس حکم صادره در صورت سخنرانی مبلغ 200000 تومان جریمه خواهد شد. ( نوروز 26/6/86 )

57 ـ طاهره سوداگری،فرشید سوداگری، محسن نادری،علی سارمی و پیروز منصوری به علت شرکت در مراسم نوزدهمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. ماموران وزارت اطلاعات به منازل خانوادهایی که فرزندان آنها در تابستان سال 1367 اعدام شدند یورش برده و تا به حال دوازده خانواده دستگیر و به بند 209 زندان اوین منتقل شده اند. ( فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 31/6/86 )

فعالين سياسی، فرهنگی و اجتماعی: احکام صادره شده توسط دادگاه ها
58 ـ گشتاسب واثقی و محمود اصلانی از متهمان پرونده تجمع مقابل زندان اردبیل برای اعتراض به نقض حقوق انسانی عباس لسانی ، به اتهام جاسوسی بدون برخورداری از وکیل و بصورت غیر علنی در دادگاه انقلاب به 4 سال حبس محکوم شدند. نامبردگان در زمان تجمع توسط ماموران امنیتی دستگیر و به مدت 105 روز در بازداشت بسر برده ، سپس با قرار وثیقه از زندان آزاد شدند. ( ساوالان سسی 25/5/86 )

59 ـ مظفر ریحانی به اتهام همکاری با احزاب کرد اپوزسیون در دادگاه انقلاب به 2 سال حبس محکوم گردید و به زندان مراغه تبعید شد. نامبرده بیش از 6 ماه است که در زندان بسر می برد. ( موکریان نیوز 1/6/86 )

60 ـ احمد شیرزاد عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی و نماینده اصفهان در دوره ششم مجلس شورای اسلامی به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و افتراء با شکایت مدعی العموم در شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران به صورت غیابی به حبس و پرداخت جریمه نقدی محکوم شد. ( ایسنا 12/6/86 )

61ـ 24 نفر از فعالین حرکت ملی آذربایجان به اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی ، ایجاد هیاهو و جنجال ، شرکت در تجمع غیرقانونی و تخریب اموال دولتی و عمومی در شعبه 102 دادگاه عمومی و جزایی شهرستان اهر به ریاست قاضی مولایی به زندان و شلاق محکوم شدند. احکام صادره به این شرح است: فرهاد حیدری 30 ماه حبس و 70 ضربه شلاق تعزیری ، کریم کارگر ، افشین بزارقدیم ، مرتضی شکری سرقینی ، و عوض حسن پور هرکدام به 6 ماه حبس و 70 ضربه شلاق تعزیری، انوشیروان طهماسبی ، رامین ایل غمی ، رامین بخشی ، حسین صفرنیا ، فرید برزگر ، مهرداد حیدرپور ، محمد جعفری ، مهدی سلیمانی،ابوالفضل اسدزاده ، پرویز باقری،جلال اسفندیاری،رضا سلمانزاده، نادر آخشی ، ابوالفضل دوست محمدی ، رضا سلیمانی ، پرویز قانع ، ابراهیم زلفی ، امید سیفی و مجتبی جاملو هریک به 6 ماه حبس و 50 ضربه شلاق تعزیری محکوم شدند. احکام صادره به مدت 5 سال به حالت تعلیق درآمد. ( ساولان سسی 13/6/86 )

62 ـ شورش گلکار از فعالان فرهنگی مطبوعاتی سنندج به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در دادگاه تجدید نظر استان کردستان به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد، نامبرده توسط ماموران نیروی انتظامی بازداشت و روانه زندان گردید. ( موکریان نیوز 15/6/86 )

63 ـ وریا تدین به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد اپوزسیون در دادگاه انقلاب سنندج به یکسال حبس تعزیری محکوم شد. نامبرده حدود 6 ماه است که در زندان بسر می برد. ( موکریان نیوز 19/6/86 )

64 ـ لقمان صداقت معلم بانه ای به اتهام رعایت نکردن شئونات اسلامی بدستور اداره حراست آموزش و پرورش شهرستان بانه از کار اخراج شد.(سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 25/6/86)

65 ـ رحیم رحیم زاده به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد اپوزیسیون در دادگاه انقلاب مهاباد به 3 سال حبس محکوم شد. نامبرده بیش از دو ماه است که در زندان بسر می برد.( موکریان نیوز 25/6/86 )

66 ـ مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی به اتهام نشر اکاذیب به قصد شویش اذهان عمومی و افتراء با شکایت مدعی العموم در شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران به ریاست قاضی حسین حسینیان به پرداخت 300000 تومان جزای نقدی و 105 روز انفصال از خدمات دولتی محکوم شد.(ایسنا 27/6/86 )

67 ـ 1000 نفر از معلمانی که در تجمع اعتراضی 23 اسفند 85 در مقابل مجلس شورای اسلامی شرکت کرده بودند بازداشت و برای آنها پرونده تشکیل دادند. در دادگاه انقلاب و هیات تخلفات اداری حدود 300 معلم محاکمه شده اند و معلمان به احکامی همانند اخراج، بازنشستگی، انفصال، تبعید، صدور قرار وثیقه، جریمه نقدی و زندان محکوم شده اند.(نوروز 28/6/86)

اخبار مربوط به زندانيان سياسی :
68 ـ دکتر هاله اسفندیاری پژوهشگر ایرانی ـ امریکایی که در تاریخ 18 اردیبهشت ماه سال جاری به اتهام تلاش برای براندازی نرم توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، با قرار وثیقه 300 میلیون تومانی از زندان آزاد شد. نامبرده پس از خروج از ایران اعلام کرد مدت 105 روز در انفرادی به سر برده و حدود 19 کیلو وزن کم کرده است. (آفتاب 2/6/86)

69 ـ دکتر عباس شیر رضا از زندانیان امنیتی در بند 350 زندان اوین که پیش از این به اتهام جاسوسی تاسیسات اتمی به 25 زندان محکوم شده بود، مجددا به اتهام تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام محاکمه شد.(فعالان حقوق بشر در ایران 11/6/86)

70 ـ سمکو قادر پور زندانی سیاسی که به 11 سال زندان محکوم شده و مدت 2 سال است که در زندان بسر می برد، با طرح اتهامات جدیدی از قبیل تبلیغ علیه نظام در دادگاه انقلاب مهاباد به 2 سال حبس تعزیری محکوم شد.( موکریان نیوز 12/6/86 )

71 ـ همایون جابری از بازداشت شدگان مقابل منزل منصور اسانلو با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.( ایسنا 19/6/86 )

72 ـ هادی آماده باش که در تاریخ 26 تیر ماه به اتهام بدعت در مذهب و توهین به مقدسات بدستور دادگاه ویژه روحانیت ، توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده بود پس از 50 روز بازداشت در سلول انفرادی بند 209 زندان اوین به اندرزگاه 7 سالن 5 زندان اوین منتقل گردید. ( فعالان حقوق بشر در ایران 17/6/86 )

73 ـ مهندس ارژنگ داودی زندانی سیاسی که به زندان بندرعباس تبعید شده است ، با تشکیل پرونده ای جدید به اتهام اقدام علیه امنیت ملی ، فعالیت تبلیغی بر علیه نظام و تبانی علیه نظام به زندان اوین منتقل و مورد بازجویی قرار گرفت. نامبرده به مدت 5 ماه در انفرادی بسر برده و مدت 23 روز اعتصاب غذا کرده است.
( فعالان حقوق بشر در ایران 21/6/86 )

74 ـ محمدوحید رضاپور که به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران در خرداد ماه سال جاری بازداشت شده بود، به مدت 3 ماه در سلول انفرادی بند 209 زندان اوین تحت شکنجه های جسمی و روحی ماموران وزارت اطلاعات قرار داشته است. نامبرده برای اعتراض مدت 10 روز در اعتصاب غذا بسر برده است. همچنین سید مصظفی علوی جدایی استاد دانشگاه، کوروش فلاح و پیمان فتاحی از اعضای گروه فرهنگی رام الله پس از تحمل ماهها سلول انفرادی در بند 209، به بند عمومی منتقل شدند.( فعالان حقوق بشر در ایران 24/6/86 )

75 ـ دکتر سعید ماسوری و غلامحسن کلبی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران که از سال 1380 زیر حکم اعدام بسر می بردند ، به حبس ابد محکوم شدند. ( فعالان حقوق بشر در ایران 25/6/86 )

76 ـ پرناز(نازی) عظیما گزارشگر رادیو فردا که از پنجم بهمن سال 85 به اتهام اقدام علیه امنیت نظام از طریق فعالیت در رادیو فردا و نشر مطالب کذب علیه نظام ممنوع الخروج شده بود، با قرار وثیقه 510 میلیون تومانی توانست از کشور خارج شود. لازم به یادآوری است که نازی عظیما برای همکاری با وزارت اطلاعات و استعفا از رادیو فردا تحت فشار قرار داشت.(فارس 27/6/86)

77 ـ یحیی کیان تاجبخش که به اتهام براندازی نرم و جاسوسی حدود 4 ماه پیش بازداشت شد ، با قرار وثیقه صد میلیون تومانی از زندان آزاد شد. ( ایسنا 29/6/86 )

اخبار فعالان جنبش زنان :
78 ـ شهناز غلامی فعال جنبش زنان و عضو انجمن روزنامه نگاران زن ایران پس از 22 روز بازداشت با قرار وثیقه ده میلیون تومانی بطور موقت از زندان آزادشد. نامبرده در زندان به اتهام اهانت به رئیس جمهور ، اخلال در نظم عمومی و تحریک اذهان عمومی علیه جمهوری اسلامی مورد بازجویی قرار گرفته و تا مشخص شدن نتیجه محاکمه ممنوع الخروج می باشد. وی در دهه شصت به مدت 4 سال در زندان بسر برده است.
(کانون زنان ایرانی 24/6/86)

79 ـ رضا دولتشاه ، بهمن آزادی و خسرو نسیم پور از فعالان اجتماعی خرم آباد به همراه 22 نفر دیگر از شرکت کنندگان در جلسه" کمپین یک میلیون امضاء تغییر برای برابری" توسط ماموران انتظامی و اطاعاتی خرم آباد پس از ضرب و شتم بازداشت شدند. منصوره شجاعی، جلوه جواهری، زارا امجدیان و نفیسه آزاد از اعضای کمپین یک میلیون امضاء که برای برگزاری کارگاه حقوق زنان به منزل رضا و مهتاب دولتشاه سفر کرده بودند، با حمله ماموران امنیتی مواجه شدند که طی آن 14 زن و 11 مرد شرکت کننده در این جلسه توسط ماموران مذکور بازداشت شدند. به غیر از رضا دولتشاه ، بهمن آزادی و خسرو نسیم پور بقیه بازداشت شدگان پس از بازجویی آزاد شدند.(سایت تغییر برای برابری 25/6/86)

80 ـ منصور شجاعی و طلعت تقی نیا از فعالان جنبش زنان جهت بازجویی به شعبه یک امنیت دادگاه انقلاب تهران احضار شدند. چندی پیش نامبردگان برای شرکت در یک کارگاه آموزشی روزنامه نگاری قرار بود عازم کشور هند شوند، انجام سفر بدستور مقامات امنیتی لغو گردید. ( کانون زنان ایرانی 26/6/86 )

81 ـ معصومه ضیاء فعال جنبش زنان از شرکت کنندگان در تجمع مقابل دادگاه انقلاب تهران به اتهام اخلال در نظم عمومی جهت محاکمه به شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران احضار شد.(ایسنا 30/6/86)

اخبار کارگری :
82 ـ سید داود رضوی عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به اتهام تبلیغ علیه نظام ، تبانی و اجتماع علیه امنیت کشور در شعبه 14 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. ( اعتماد 1/6/86 )

83 ـ فلاحی رئیس ایستگاه 105 آتش نشانی تهران گفت : یک کارگر 30 ساله در خیابان زرتشت غربی به علت ریزش آوار در یک ساختمان در حال تخریب کشته شد. ( جمهوری اسلامی 1/6/86 )

84 ـ عطا باباخانی عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام در شعبه 14 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. ( ایسنا 5/6/86 )

85 ـ یک کارگر 23 ساله به نام علیرضا در حال انتقال مصالح ساختمانی بر اثر سقوط از طبقه چهارم در منطقه فلاح تهران کشته شد.(فارس 12/6/86)

86 ـ علی اکبر شورگشتی کارگر انبار ریخته گری شرکت ایران خودرو براثر سقوط پالت از روی لیفتراک کشته شد. این کارگر قربانی سیاستهای غلط مدیریت شرکت ایران خودرو گردید که کار رانندگی را به شرکتهای پیمانکاری سپرده است، این شرکتها بدون هیچگونه نظارت و آموزش و بدون رعایت استانداردهای رانندگی در محیط کاری مشغول بکار هستند. ( اخبار روز 19/6/86 )

87 ـ کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه در اعتراض به عدم دریافت حقوق دست به اعتصاب زدند. بیش از 5000 کارگر شاغل در این شرکت چندین ماه است که حقوق دریافت نکرده اند. (فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران 21/6/86 )

88 ـ سعید ترابیان عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام در شعبه 14 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. ( ایسنا 24/6/86 )

89 ـ محسن شاکری مدیر کل تامین اجتماعی تهران بزرگ اعلام کرد: حدود 600000 کارگر در استان تهران از دریافت خدمات بیمه ای محروم هستند. ترس از اخراج شدن و یا تقلیل حقوق توسط کارفرما از علل اصلی ممانعت این کارگران از اطلاع دادن به سازمان تامین اجتماعی از وضعیت شان است. ( ایسنا 25/6/86 )

90 ـ علی امامی کارگر 26 ساله در سالن پرس شماره 3 شرکت ایران خودرو بر اثر برخورد با قالب کشته شد.( وبلاگ کارکو 27/6/86 )

91 ـ علیار علایی 45 ساله کارگر قراردادی شرکت "تیام زرین" از شرکتهای پیمانکار فولاد مبارکه اصفهان در حین کار کردن کشته شد. یکی از نکات حفاظتی برای کارگران نظافت صنعتی، کار دو نفره است که یک نفر مسئول ایمنی می باشد و در مواقع بروز خطر، با قطع برق دستگاه را خاموش می کند ولی در این حادثه به علت کمبود تعداد پرسنل شرکت تیام زرین، کارگر به تنهایی کار می کرده است. این شرکت هرسال کارگران زیادی را به صورت موقت استخدام می کند.(وبلاگ کارگر 31/6/86)

قتل مردم توسط نیروی انتظامی :
92 ـ بر اثر تیر اندازی نیروی انتظامی به سرنشینان یک خودرو ، دو نفر به نامهای ناصر محمودی و ابوبکر محمودی کشته شدند. یک نفر بنام اعظمی بشدت مجروح گردید. (انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق بشر 29/5/86 )

93 ـ خالد عبداللهی و مراد عبداللهی بر اثر تیر اندازی نیروی انتظامی در مناطق مرزی شهرستان پیرانشهر کشته و دو نفر مجروح شدند ( انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق بشر 13/6/86 )

94 ـ امیر داودی اهل روستای « شیناوی » از توابع شهرستان پیرانشهر براثر تیراندازی ماموران نیروی انتظامی کشته شد. ( موکریان نیوز 13/6/86 )

95 ـ ایرج سجادی بر اثر تیراندازی نیروی انتظامی در سنندج کشته شد.( موکریان نیوز 27//6/86 )

قطع اعضای بدن :
96 ـ پیمانی راد معاون دادستان مشهد گفت : چهار نفر به نامهای « ع ک » ، « ح ف » ، « م د » و « غ ر » به اتهام سرقت به حکم دادگاه قطع ید شدند. ( ایسنا 21/6/86 )

محکومين به اعدام:
97 ـ علی به جرم قتل اردشیر در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 33 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد ملی 3/6/86 )

98 ـ یک مرد به جرم قتل احمد هوشیاری در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قاسم حسینی کوه کمره ای و با شعبه 11 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایران 4/6/86 )

99 ـ محمد مصطفایی وکیل مدافع 12 نفر از نوجوانان زیر 18 سال که به اعدام محکوم شده اند ، طی نامه ای خطاب به محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه با استناد به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی خواستار توقف اجرای حکم اعدام افراد زیر 18 سال شد. نامبرده اسامی موکلین محکوم به اعدام را به این شرح اعلام کرد: سعید 17 ساله ، رضا 16 ساله ، حسین 16 ساله صفر 17 ساله ، حسین 16 ساله ، علی 17 ساله ، (محبوس در زندان رجایی شهر کرج ) رضا 17 ساله ، محمد 16 ساله بهنام 15 ساله ، (محبوس در زندان عادل آبادشیراز ) دل آرا 17 ساله ، مهیار 17 ساله (محبوس در زندان رشت ) و محمد 15 ساله محبوس در زندان ساوه . از میان این افراد اذن به اجرای قصاص بهنام زارع 18 ساله داده شده و هر لحظه امکان دارد نامبرده به دار آویخته شود . وی در زمان وقوع جرم 15 ساله بوده است. ( اعتماد ملی 3/6/86 )
100 ـ حمید رضا 22 ساله به جرم قتل فریدون در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 4/6/86 )

101 ـ اردلان و ناصر به جرم قتل بختیار 60 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 42 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شدند. ( ایسنا 14/6/86 )

102 ـ محمد به جرم قتل اکرم همسر صیغهی اش در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 33 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 4/6/86 )

103 ـ شهریار به جرم قتل علی در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 40 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 14/6/86 )

104 ـ علی 31 ساله به جرم قتل خلیل در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قاسم حسینی کوه کمره ای محکوم به اعدام شد. ( اعتماد ملی 14/6/86 )

105 ـ یک مرد به جرم قتل « س ـ ب » مامور بازنشسته نیروی هوایی در دادگاه کیفری استان هرمزگان به ریاست هوشنگ آبروشن و با تائید شعبه 11 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 14/6/86 )

106 ـ مصطفی به جرم قتل آمنه همسرش و ابوالقاسم پدر همسرش در شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان و با تائید شعبه 16 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 16/6/86 )

107 ـ حمید 22 ساله به جرم قتل حسین 32 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 39 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد ملی 24/6/86 )

108 ـ سجاد 18 ساله به جرم قتل وحید در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 28 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایران 25/6/86 )

109 ـ ساسان27 ساله به جرم قتل محمد در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قاسم حسینی کوه کمره ای محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 25/6/86 )

110 ـ رضا به جرم قتل اکبر به حکم دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 25/6/86 )

111 ـ رضا و یک مرد دیگر به جرم تجاوز به عنف و قتل حامد 9 ساله و کریم 10 ساله در شعبه دوم دادگاه انقلاب کیفری استان فارس به ریاست قاضی عیسی عرفانی زاده محکوم به اعدام شدند. ( ایران 25 6/86 )

112 ـ مهدی 27 ساله به جرم قتل یک زن و شوهر بنامهای امید 34 ساله و هانیه 26 در شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان به ریاست قاضی رضایی به دو بار اعدام محکوم شد. ( اعتماد 26/6/86 )

113 ـ داود 33 ساله به جرم قتل علی در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 11 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 27/6/86 )

114 ـ جواد 23 ساله به جرم قتل همسرش صغرا 20 سال در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قاسم حسینی کوه کمره ای محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 27/6/86 )

115 ـ هاشم ک 35 ساله تبعه افغانستان به جرم قتل 5 نفر در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی به پنج بار اعدام محکوم شد. ( ایسنا 27/6/86 )

116 ـ مجید 29 ساله به جرم قتل سعید 5 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 39 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( اعتماد 28/6/86 )

117 ـ فرامرز ح 17 ساله به جرم قتل محمد الف 17 ساله در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی نورالله عزیز محمدی و با تائید شعبه 28 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. متهم در زمان وقوع جرم 16 ساله بوده است. ( اعتماد 28/6/86 )

118 ـ مجتبی ر 23 ساله به جرم قتل خواهرش بتول 19 ساله و منصور 4 ساله در شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان به ریاست قاضی رضایی و با تائید شعبه 27 دیوانعالی کشور محکوم به اعدام شد. ( ایسنا 28/6/86 )


اعدام زندانیان سیاسی :
119 ـ به گزارش خبر گزاری ایرنا ، موسی پیریایی دادستان عمومی و انقلاب اهواز اعلام کرد : 3 نفر از « متهمان بمب گذاریهای سال 84 » در اهواز اعدام شدند. اسامی اعدام شدگان عبارتند از : عبدالرضا نواصری 33 ساله ،دو برادر بنامهای محمد علی سواری 38 ساله معلم و جعفر سواری 23 ساله دانشجو . عبدالرضا نواصری از سال 1379 در زندان بسر می برد ، نامبرده به 35 سال حبس در تبعید محکوم شده بود و در زندان طبس دوران محکومیت خود را می گذراند. مهدی نواصری برادر کوچکتر وی به همین اتهام در سال 84 اعدام گردید. ( رادیو فردا 22/6/86 )

احکام اجرا شده اعدام توسط دادگاهها :
120 ـ به گزارش خبر گزاری فرانسه دو نفر به نامهای شکر الله کردی تمندانی و حسین چوبی به دستور قوه قضائیه در زندان زاهدان به دار آویخته شدند. به گزارش این خبر گزاری تعداد کسانی که در سال جاری در ایران اعدام شده اند حداقل 166 نفر می باشند.(سازمان مجاهدین خلق ایران 31/5/86)

121 ـ الله قلی ق به جرم قتل خیرالله ع به حکم قوه قضائیه در چهار راه شاهزاده قاسم شیراز در ملاء عام به دار آویخته شد. ( اعتماد 3/6/86 )

122 ـ امیر حسین روح افزا 28 ساله به جرم ترور جواد جعفرپور رئیس شعبه 103 دادگاه عمومی قرچک و ورامین به حکم قاضی نورالله عزیز محمدی رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران و با تائید دیوانعالی کشور ، در مقابل دادگستری قرچک در ملاء عام به دار آویخته شد. ( کیهان 12/ 6/86 )

123 ـ محمد قاسمی ، علیرضا برآهوئی ، گزآو محمودزهی و عبدالرسول قربانزاده به اتهام« شرارت » ، نگهدار ی مواد مخدر و مقابله مسلحانه با ماموران دادگاه انقلاب شیراز ، به حکم شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز و با تائید دیوانعالی کشور در محله دروازه سعدی شیراز در ملاء عام به دار آویخته شدند. همچنین قاضی عبدالنبی نجیبی معاون قضایی دادگستری استان فارس اعلام کرد: از ابتدای سال جاری هرهفته بطور متوسط یک یا دو نفر با اتهامات گوناگون در استان فارس اعدام شده اند. ( ایسنا 14/6/86 )

124 ـ سرهنگ عالی پور سخنگوی مرکز فوریتهای پلیس کشور و حسین ناصری مسئول روابط عمومی اداره کل زندانهای استان خراسان رضوی اعلام کرد: 17 نفر به اتهام قاچاق مواد مخدر به عنوان مفسد فی الارض شامگاه سه شنبه در زندان مشهد به دار آویخته شدند. اسامی اعدام شدگان عبارتند از : معصومه آرمیده ،رهندل شیری،غلامحسین سلجوقی ،حسین غلامی،سیدحسین حسینی ،رضا داوودی، محسن افشار برجی، محمد برقانی،حسن رضا سعیدی ،اسماعیل خوش كردار، شرف الدین گل مجدی، محمود حافظی فر، محمد سارایی، جواد خیاط آزاد ، رضا جعفری زاده، علی نادریان و محمد سعید ذبیح الله حبیبی. ( واحد مرکزی خبر 14 /6/86 )

125 ـ علی د 24 ساله و کریم ط به جرم قاچاق مواد مخدر به حکم دادگستری استان هرمزگان و با تائید دیوانعالی کشور در زندان بندرعباس به دار آویخته شدند. ( ایران 17/ 6/86 )

126 ـ محمدرضا شجاعی نیکو 40 ساله به اتهام قتل چند مامور نظامی ـ امنیتی در 22 سال پیش به حکم دیوانعالی کشور در زندان اورمیه به دارآویخته شد.( سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان 19/6/86 )

127 ـ محمد حسین زاده ابرجسی 49 ساله رمال فالگیر به اتهام تجاوز به عنف به حکم شعبه اول دادگاه انقلاب قم و با تائید شعبه 32 دیوانعالی کشور در خیابان نوبهار قم در ملاء عام به دار آویخته شد. ( فارس 20/6/86 )

128 ـ یک نفر معروف به « جواد کثیف » به اتهام تجاوز به عنف به حکم شعبه 5 دادگاه کیفری استان خراسان رضوی و با تائید شعبه 41 دیوانعالی کشور در زندان مشهد در مقابل زندانیان سابقه دار به دار آویخته شد. ( اعتماد 20/ 6/86 )

129 ـ علی سالاری رئیس دادگاه عمومی و انقلاب بخش ماهان واقع در استان کرمان اعلام کرد : هفت نفر بنامهای علی اورنگ ، داود طالبی ، مجید برزکار ، مجید منعمی ، محمد بامری ، عمر بامری ، مهدی پورشیخعلی ، به اتهام « شرارت » و قاچاق مواد مخدر به حکم قوه قضائیه در ملاء عام به دار آویخته شدند. ( فارس 21/6/86 )

اخبار مربوط به سرکوب عمومی :
130 ـ انصار حزب الله گرگان با اشغال محل برگزاری کنسرت پری زنگنه و با خواندن نماز و دعای کمیل مانع از برگزاری این کنسرت مجوز دار شدند. پری زنگنه به دعوت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان جهت اجرای کنسرت به گرگان سفر کرده بود. ( نوروز 21/6/86 )

131 ـ حجت اسلام اسدالله جعفری دادستان انقلاب اسلامی استان مازندران اعلام کرد: 35 دختر و پسر به علت شرکت در جشن توسط ماموران نیروی انتظامی در ساری بازداشت شدند. ( کیهان 22/6/86 )


اخبار اجتماعی :
132 ـ علی اکبر غفاریان مدیرکل زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی استان مازنداران گفت: در حال حاضر 5200 نفر زندانی در استان وجود دارد که نسبت به سال قبل 1200 نفر افزایش داشته است، با این افزایش آمار زندانیان در برخی از زندانهای استان چهار برابر ظرفیت اساندارد آن است. ( ایسنا 4/6/86 )

33 ـ موسی الرضا ثروتی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت : 40 در صد جمعیت کشور در حال حاضر از خدمات بیمه اجتماعی محروم هستند و بهره مندی از خدمات بیمه اجتماعی حق قانونی مردم است و مشخص نیست چرا دولت طی سالهای گذشته به این امر توجهی نکرده است. وی تصریح کرد: روستائیان جز بیشترین اقشار محروم از خدمات بیمه اجتماعی محسوب می شوند. ( مهر 18/6/86 )

134 ـ دکتر مسعود گلچین عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم کرج اعلام کرد : سالانه بیش از 3000 نفر در ایران خودکشی می کنند ، سن پرخطر خودکشی در ایران بین 15 تا 25 سال است. در سال 83 استانهای قم با 660 خودکشی ، اصفهان با 550 خودکشی ، همدان و هرمزگان هرکدام با 480 خودکشی مردان بیشترین سهم را داشته اند. در استانهای کرمانشاه ، ایلام و کردستان زنان بیشترین سهم خودکشی را دارند. ( اعتماد 19 /6/86 )


"فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی"

ihrnena@gmail.com 31/06/1386 برابر با 22/09/2007
انجمن فعالان حقوق بشر در ايران ـ کانادا : FaalanHRC@yahoo.ca
siterahaei@yahoo.com : انجمن مدافعین حقوق بشرو دمکراسی در ایران – فرانسه
انجمن مدافعين حقوق بشر در ايران ـ بلژيک : kanon253m@yahoo.com
اتحادیه برای دمکراسی در ايران ـ ايتاليا : updi@libero.it
اتحاد برای دفاع ازحقوق بشر در ایران – واشنگتن – آمریکا : adhri1@yahoo.com
info@bashariyat.de :کانون دفاع از حقوق بشر در ایران – آلمان
shafaei@azadegy.de شبکه فعالان حقوق بشر ایرانی در آلمان :
HRIRNL@gmail.com : کانون دفاع ازدمکراسی در ایران– هلند
info@komitedefa.org : کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – سوئد
defendhriran_ca@yahoo.com :کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – کالیفرنیا – آمریکا
komitenoran@yahoo.noکمیته نوران ( کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – نروژ) :
yebarak@yahoo.ca : سازمان ایرانیان غرب کانادا – ونکور – کانادا
kupg_iran@yahoo.de : کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
mnrecht@hotmail.com فعالین ایرانی حقوق بشر- سوئیس:
فعالان دفاع از حقوق بشر : Irantestimonyinfo@irantestimony.com

Bookmark and Share

سه‌شنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۶

نوری المالکی: تجربه اقلیم کوردستان بی نظیر است

image

خورهه لات نیوز: نخست وزیر عراق فدرال دستاوردهای کنونی اقلیم کوردستان را نتیجه سالها مبارزه، تلاش و جانفشانیهای همه جانبه ملت کوردستان دانست.

به گزارش خورهه لات نیوز: نور المالکی در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی "الفیحاء" اعلام کرد: اقلیم کوردستان با هیچ از دیگر مناطق عراق قابل مقایسه نیست.

وی افزود: کوردها در طول دهها سال مبارزه انواع ظلم و ستم را متحمل شده و خونهای زیادی را در قبال آرامش کنونی آن منطقه ریخته اند.

مالکی همچنین تصریح کرد که تجربه ای که اقلیم کوردستان از سر گذرانده است در هیچ جای دیگر عراق تکرار نشده و حتی مقدمات چنین تجربه ای در دیگر نقاط عراق چیده نشده است.


Bookmark and Share

شنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۶

کمپین آزادی پلی تکنیک: همه با هم به فراخوان زند

کمپین آزادی پلی تکنیک: همه با هم به فراخوان :
کمپین هایی در استانه روز جهانی علیه اعدام
کمپین علیه اعدام
فراخوان زندانیان سیاسی علیه اعدام
ارسال ایمیل به فراخوان علیه اعدام
Polytechnic.uni@gmail.com

کمپین علیه اعدام مصلح زمانی

کمپین علیه اعدام دلارا دارابی

با تشکر از وبلاگ حقوق بشر

لطفا متن کمپین های فوق را مطالعه کرده و در استانه روز جهانی علیه اعدام - در صورتیکه موافق متن کارزار و کمپین ها هستید حداقل با یک امضا در جهت لغو جهانی حکم اعدام این عمل ضد انسانی همکاری نمائید - با سپاس فراوان
Bookmark and Share

چهارشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۶

July 17th: Hunger Strike

July 17th: Hunger Strike:

Hunger Strike





Martin Hadi and family and some friends were showing solidarity with his brother Hiwa and Adnan as they staged a public hunger strike this week in London.

Bookmark and Share

خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان(HCMMK)

احکام 5 شهروند سقزی توسط دیوان عالی کشور تایید شد 2007-09-04

خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان
(HCMMK)

سقز: احکام5 شهروند سقزی که در سال 84 به اتهام ارتباط با یک حزب کردی بازداشت وزندانی شده بودند اعلام شد دیوان عالی کشور احکام صادره توسط شعبه اول دادگاه انقلاب سقز و دادگاه تجدید نظر استان را تایید کرد.
احکام صادره بشرح ذیل میباشد:
- سعید شریف پور,هیوا شریفی,مهران سلیمی هر کدام دو سال حبس تعلیقی
- هاوری کیخسروی 4 سال حبس تعلیقی
- همچنین عارف عبدالله زاده به 3 سال و6 ماه حبس تعزیزی محکوم شدند

چهارشنبه14 شهریورد ماه 86 
Bookmark and Share

عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار به اعتصاب غذای خود پایان دادند


عدنان حسن پور و هیوا بوتیمار به اعتصاب غذای خود پایان دادند


خۆرهه‌ڵات نیوز:
روزنامه نگار کورد، "عدنان حسن پور" و فعال مدنی "هیوا بوتیمار" بعد از بیش از 50 روز اعتصاب غذا در حالی که هیچ کدام از خواسته های آنها براورده نشد، سرانجام به اعتصاب غذای خود پایان دادند. به گزارش خبرنگار خۆرهەڵات نیوز از سنندج، امروز پدر و مادر هیوا بوتیمار طی دیداری که با فرزندشان داشتند، آگاه شدند که عدنان و هیوا، در پاسخ به درخواست خبرنگاران بدون مرز، خانواده هایشان و مدافعان حقوق بشر مبنی بر اتمام اعتصاب غذای این دو فعال کورد، به اعتصاب خویش پایان داده اند حال آنکه از سوی دستگاه قضایی ایران به هیچکدام از خواسته های ایشان رسیدگی نشده است. عدنان و هیوا سه درخواست زیر را برای پایان دادن به اعتصاب خویش مطرح کرده بودند:

1- لغو حکم اعدام ایشان

2- دیدار با یک مسئول رده بالای قضایی ایران

3- انتقال انها به زندان عمومی مریوان

بر اساس این گزارش دادگاه در دیدار با خانواده های این زندانیان و وکلای آنها، قول داده بود که در صورت پایان دادن به اعتصاب یک تیم پزشکی را جهت مراقبت از انها به زندان اعزام کند، اما تا کنون هیچ پزشکی از این دو فعال کورد دیدن نکرده و سلامت انها به شدت در معرض خطر میباشد. همچنین در دیدار امروز خانواده هیوا بوتیمار با فرزندشان متوجه شده اند که عدنان و هیوا همچنان در زندان انفرادی به سر برده و به بند عمومی منتقل نشده اند. علاوه بر این در حالی که این دو زندانی بعد از بیش از 50 روز اعتصاب غذا کاملأ ضعیف گشته و نیاز به مواد مقوی دارند، مسئولان زندان فقط همان غذای عادی زندان را به آنها میدهند نه تنها به انها هیچگونه خوراکی مقوی برای ایشان فراهم نمیکنند، مانع از فرستادن مواد غذایی از سوی خانواده هایشان گشته و همچنین به آنها اجازه نمیدهند همچون سایر زندانیان، با دادن پول خود از فروشگاه زندان چیزی بخرند.

Bookmark and Share

۲۱ نفر در خراسان و فارس اعدام شدند - radiofarda.com

۲۱ نفر در خراسان و فارس اعدام شدند - radiofarda.com:
۱۷نفر از افراد اعدام شده در استان خراسان رضوی و چهار نفر ديگر
در استان فارس به دار آويخته شدند. ۲۱ نفر در خراسان و فارس اعدام شدند به رغم انتقادهای گسترده از افزايش اعدام ها در ايران، تلويزيون دولتی از اعدام ۲۱ نفر از محکومين به قاچاق مواد مخدر در استان های خراسان رضوی و فارس در روز چهارشنبه خبر داد.

براساس اين گزارش، ۱۷ نفر از افراد اعدام شده در استان خراسان رضوی و چهار نفر ديگر در استان فارس به دار آويخته شدند.

سرهنگ علی پور، يک سخنگوی پليس ايران در گفت و گو با تلويزيون اعلام کرد که « ۱۷ نفر از قاچاقچيان مواد مخدر صبح روز چهارشنبه پس از طی کردن کليه مراحل قانونی به دار آويخته شدند.»

از سوی ديگر به گزارش خبرگزاری فارس، «چهار نفری که در جنوب شيراز به دار آويخته شدند به شرارت، حمل اسلحه، قاچاق مواد مخدر و مقابله مسلحانه با ماموران محارب با خدا، متهم شده و صبح روز چهارشنبه اعدام شدند.»

گزارش اين خبرگزاری حاکيست که جمعيت زيادی برای تماشای اجرای مجازات اعدام اين محکومين در شيراز و خراسان گرد آمده بودند.

به گفته عبدالنبی نجيبی ، معاون قضايی دادگستری فارس در اين خصوص به ايسنا گفت: از ابتدای سالجاری هر هفته به طور متوسط يک يا دو قاتل يا شرور يا عاملان تهيه و توزيع مواد مخدر در استان فارس اعدام شده اند.

از ابتدای سالجاری هر هفته به طور متوسط يک يا دو قاتل يا شرور يا عاملان تهيه و توزيع مواد مخدر در استان فارس اعدام شده اند.

معاون قضایی دادگستری فارس

آقای نجيبی، اين اعدام ها را نشان دهنده «تلاش دستگاه قضايی در راستای تحقق امنيت پايدار اجتماعی و برخورد جدی با فاسدان» عنوان کرده است.

آمار مجازات اعدام در ايران با آغاز فصل تابستان و اجرای طرح ارتقای امنيت اجتماعی و مبارزه با اراذل و اوباش به طور فزاينده ای افزايش يافته است .

سازمان عفو بين الملل از افزايش ناگهانی شمار اعدام ها در ايران اظهار نگرانی کرده است و در گزارش ماه آوريل خود اعلام کرد که تعداد اعدام ها در در سال ۲۰۰۶ به ۱۷۷ مورد رسيد.

مطابق آخرين گزارش سازمان ضد مجازات اعدام به نام «به قابيل دست نزنيد» در سال ۲۰۰۶ ايران پس از چين بيشترين شمار اجرای مجازات اعدام را در سراسر جهان انجام داده است.

اين گزارش می افزايد در ميان قربانيان اعدام شده در ايران، تعدادی کودک، افراد زير۱۸ سال، نيز وجود داشته است.

اتحاديه اروپا و بسياری از سازمان های حقوق بشری ايران را به دليل اجرای مجازات اعدام مورد انتقاد قرار داده و خواهان توقف اجرای مجازات اعدام در ايران هستند.

مقامات ايران انتقاد کشورهای غربی و سازمان های حقوق بشری داير بر نقض حقوق بشر را رد کرده و می گويند که اجرای مجازات اعدام، ريشه در مذهب و شريعت اسلام دارد.

Bookmark and Share

سه‌شنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۶

نامه‌ى سوم به عدنان حسن‌پور و هيوا بوتيمار

hambastegi:
نامه‌ى سوم به عدنان حسن‌پور و هيوا بوتيمار
سلام،
امروز پنجاه و دومين روز اعتصاب غذاى شما، شانزدهمين روز اعتصاب غذاى من و هفتمين روز اعتصاب غذاى هادى، اوين و حکيم است. مدتى است که هيچ خبرى از شما نيست و تلاش دايه حاجى (حاج خانم)، هيرو، عرفان و ديگر عزيزانتان براى ديدار با شما بی‌نتيجه مانده است. از وکلايتان هم خبرى نيست و هيچ نمی‌دانيم که چه بر شما می‌گذرد. در اين مواقع، من هميَشه سناريوهاى سياه و خاکسترى و سفيدى را در نظر می‌گيرم و دلم را به سناريوى سفيد خوش می‌کنم. اميدوارم که تا امروز به اعتصاب غذاى خود پايان داده باشيد و اکنون زير نظر پزشکان صدمات وارد شده بر بدنتان در حال التيام باش من هم خوب هستم. در اين 16 روز، شايد بتوان گفت که تنها حدود 8 کيلو از وزنم کاسته شده و بدنم کمى سردتر شده‌است. به جز اين‌ها تغيير اساسى خاصى را حس نمی‌کنم و خللی هم در وضعيت سلامتى‌ام ايجاد نشده است. ولى اين روزها بر هادى، اوين و حکيم سخت گذشته است. آن‌ها اين روزها و شب‌ها را در هواى سرد لندن به همراه ژوان و شوان ظريفشان، در چادر سپرى کرده‌اند. ديروز و پريروز را من به همراه دوستانم در روزهايى نيمه آفتابى در چادر در شهر وين که در هرحال از لندن گرم‌تر است گذراندم و لباس کمى گرم‌تر هم به تن داشتم ولى از هادى شنيدم که آنان بدون تدارک لباس گرم به لندن رفته‌اند و حداقل يک شب گرفتار باران هم شده بودند و تعدادى از فاشيست‌هاى مقيم لندن هم بر چادرشان حمله برده و به آن صدمه زده‌اند. اين‌ها همه را کرده‌اند که نداى داد‌خواهى شما به گوش جهانيان برسد. چون هنوز نامه‌هاى قبلى به‌دستتان نرسيده است، بار ديگر تکرار می‌کنم که آنان در جلوى سازمان عفو بين‌الملل به تحصن و اعتصاب غذا دست زدند و امروز هم مصاحبه‌ى مطبوعاتى خواهند داشت. هادى می‌گفت که از ايشان استقبال وسيعی شده و آنها توانسته‌اند که شرايط شما را براى خيلی‌ها تعريف کنند. از اين رو با حمايت پشتيبانان آنها و شما قرار است که هفته‌ى آينده در جلوى سفارت جمهورى اسلامى در لندن دست به تظاهرات گسترده‌اى بزنند. ليلى و محمد هم به کارهايشان براى نجات شما ادامه دادند. ليلى در ميان کارهاى عديده‌اى که می‌کند، از جمله نامه‌اى به بن کى مون نوشت و از او خواست که هرچه که در مدت کوتاه از دستش برمی‌آيد انجام دهد. رسانه‌ها با او و همچنين با هادى و گاه با من مصاحبه می‌کنند و ما از وضعيت شما به ايشان می‌گوييم. دوستان زيادى هم از حال ما که تصوير کم‌رنگى از حال شماست می‌پرسند و هر روز تعداد بيشترى از ايرانيان و ديگر مردم جهان نسبت به وضع شما در اين روزها آگاهى پيدا کرده‌اند. کاش می‌شد که اين تعداد ده‌ها و صدها برابر بودند تا حفاظى که اکنون شما را احاطه ‌کرده است هرچه محکم‌تر می‌شد و شما را از گزند آنانى که قصد جانتان را کرده‌اند، هرچه بيشتر مصون می‌ساخت از شاهرودى متأسفانه حسب انتظار واکنشى نسبت به نامه وکلايتان ديده نشد و از وکلايتان هم خبرى نيست. امروز خانم لوئيز آربور کميسر عالى حقوق بشر سازمان ملل متحد در ايران است. فردا هم همينطور. کاش دايه حاجى و هيرو و عرفان و. .. بتوانند در اين دو روز با شماره ٠٠۹٨.٢١.٢٢٨۶٠۹٢۵ تماس بگيرند و کسانی از خانواده با او ملاقات داشته باشند.
امروز که متاسفانه نيروهاى انتظامى جمهورى اسلامى مانع تماس خانواده‌هاى زندانيان سياسى با خانم آربور شده‌ است و حتا قصد دستگيرى تعدادى از آنان را داشته اند و تنها با تلاش خانم شيرين عبادى چنين نشده است
اکثر سايت‌ها، وبلاگ‌ها و رسانه‌هاى معتبر خبرى، خبرهاى مربوط به شما را بازتاب می‌دهند. روشنک سه روز ديگر نيز در اعتصاب غذا بود و بسيارى ديگر به فکر شما و نگران حال شما هستند.
دوستان من،
هنوز از آزادى احسان منصورى، مجيد توکلى و احمد قصابان که بيش از۱۰۰ روز را در زندان گذرانده‌اند، خبرى نيست. والدين شجاع اين عزيزان و همچنين همراهان آزادشده‌شان شرح شکنجه‌هايى را که بر آنها رفته است، ارائه داده اند. در ديدارى که با گزارشگر ويژه شکنجه داشتيم از او خواستيم که پيگيرى اين موارد اخير را در صدر اقدامات خود قرار دهد. او ضمن قبول اين درخواست ما، در مقابل از همه فعالان حقوق بشر خواست که هر مورد تازه‌ى دستگيرى را هرچه زودتر به او اطلاع دهيم تا شايد برخورد سريع دفتر او، ملاحظاتى براى شکنجه‌گران پديد آورد و از ميزان فشار بر زندانى تازه اسيرشده کاسته شود.
عدنان و هيواى عزيز
با گزارشگر ويژه شکنجه سازمان ملل در مورد اعتصاب غذاى شما هم صحبت کرديم و شرايط شما را برايش تشريح کرديم. دو روز هم در جشن روزنامه صداى مردم در وين با ده‌ها تن از افراد مترقى و مدافع حقوق بشر درباره وضعيت شما صحبت کرديم. به اين ترتيب با توجه به کليه کوشش‌ها و اطلاع‌رسانی‌هايى که در سراسر جهان شده است و واکنشى که بسيارى از نهادهاى مدنى و مقامات کشورهاى گوناگون نشان داده اند، شما بايد مطمئن باشيد که ندای دادخواهانه شما به گوش بسياری از افراد موثر رسيده است و اکنون زمان پايان اعتصاب غذايتان است من و هادى و اوين و حکيم به همراه ليلى و محمد و ژوان و شوان، با پشتيبانى ديگرانى بسيار، کارزار دادخواهى شما را با هم‌آهنگى پى خواهيم گرفت. خواست‌هاى ما در اين حرکت، همان خواست‌هاى شما است. يعنى اينکه به زندان عادى منتقل شويد و بتوانيد با مسئولان قضائى، مشکلاتتان را در ميان نهيد. علاوه بر آن ما خواستار آنيم که از لحظه تصميم شما به پايان اعتصاب غذا، زير نظر دقيق پزشکان دلسوز و کارشناس قرار گيريد. چرا که متاسفانه پايان يک اعتصاب غذاى طولانى هم مى تواند اگر با دقت‌هاى خاص و بدون کنترل پزشکى همراه نباشد، خطرناک شود. بنا بر اين بار ديگر همه‌ ما از هر دوی شما می‌خواهيم که هرچه زودتر تحت نظر پزشکان مورد اعتمادتان به اعتصاب غذاى خود خاتمه دهيد
حسن نايب‌هاشم (فرود سياوش‌پور)

شامگاه دوشنبه 17 شهريور 1386
www.hambastegi83.blogspot.com
hambategi1384@yahoo.com
Bookmark and Share

دوشنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۸۶

هویتی ناگریز

هویتی ناگریز | • | Deutsche Welle | 24.08.2007:

هویتی ناگریز

دویچه‌وله: پدرت را در اعدام‌های سال ۱۳۶۷ از دست داده‌ای. می‌توانی بگویی چند ساله بودی که او دستگیر شد و چگونه از اعدامش مطلع شدی؟

الف: شاید دو سال داشتم، که او دستگیر شد و سه سال بعد اعدام شد. اما من ۳ سال بعد از اعدامش، فهمیدم که او اعدام شده‌است. در این سه سال خانواده این را از من پنهان کرده بودند. و بالاخره یک روز مادرم گفت که چه اتفاقی افتاده است.

در این سه سال چگونه توجیه می‌شدی؟

با انتظار هر لحظه آمدنش. هر روز مطمئن بودم، که فردا می‌آید. این فردا همیشه بود. هر لحظه بود. حتی امروز با وجود این‌که ۲۳ ساله‌دارم، این رویا هنوز هم با من است. به‌شکلی برایم درونی شده‌. هنوز هم گاهی فکر می‌کنم، یکی از این فردا‌ها او خواهد آمد و برای همیشه در کنارم خواهد بود.

در لحظه‌ای که خبر را شنیدی چه حالی داشتی؟ با توجه به ‌این‌که یک مرگ طبیعی نبود. اعدام برایت تداعی‌گر چه بود؟

راستش ۲−۳ سالی می‌شود، که بسیار تلاش کرده‌ام، خاطرات تلخ آن سال‌ها را از خودم دور کنم. تا بتوانم واقع‌بینانه‌تر با پدرم برخورد کنم. به همین علت‌، چیز زیادی به یاد ندارم. اما یک نکته را خوب می‌دانم، البته شما بگذاریدش به حساب تحلیل تا خاطره. ببینید، شما در شرایطی بزرگ می‌شوید که اصلاً شرایط عادی نبوده‌است. اما این غیر عادی برای شما عادی می‌شود. مثلاً رفتن یک کودک خردسال به زندان برای ملاقات، زندانی بودن پدر، تضاد محیط درون خانه و محیط بیرون. داشتن پدری با دو وجه، یک چهره‌ی قهرمان و چهره‌ی دیگری که نجس است، کافر است، خرابکار است و هزاران غیر عادی دیگر، که در زندگی من عادی بود. چرا که از وقتی خودم را به یاد دارم تمام این‌ها همراه من بوده‌اند. در نتیجه اعدام هم مرگ غیر عادی نبود. مرگ در کل غیر عادی بود اما نوعش نه. شاید هم بود نمی‌دانم. اما شما تصور کنید، وقتی در یک پروسه‌ای همه چیز برای شما غیر عادی است، کم کم غیر عادی، عادی می‌شود. تازه زندگی عادی بقیه برای آدم غیر عادی می‌شود. می‌دانید، مفهوم‌ها نسبی هستند و دگرگون می‌شوند. بگذارید جور دیگری بگویم، اینکه او اعدام شده‌است، برایم آن‌قدر غم‌انگیز نبود که او را دیگر هرگز نخواهم دید.‌ بزرگترین درد و اندوه ماجرا برای من این بود. اما جایی از ماجرا رسید که برای من هم غیر عادی و آزار دهنده‌بود. این‌که او قبر ندارد. من نمی دانم او کجاست و فقط می‌دانی، جایی از این زمین روبرویت، یعنی خاوران، شاید او هم آرمیده‌است.

به مسئله اعدام پدرت چگونه نگاه می‌کنی؟

در کشورهای جهان سوم اعدام معمولاً بار معنایی منفی دارد. زیرا به نوعی متعلق به دزد و قاچاقچی است. اما در کشور ما اعدام، راحت‌تر بگویم "دار زدن" در چند سال اخیر بار دیگری یافته‌است. اعدام برای محکوم به اعدام بار منفی ندارد، بلکه برای صادر کننده‌ی آن حکم بار منفی دارد. کسی که حکم را صادر کرده‌ مجرم اصلی است. نه آن‌که حلق‌آویز شده‌است.

امروز پس از این همه سال، چقدر به او فکر می‌کنی؟

هنوز به او خیلی فکر می‌کنم. به نبودنش در کنارم. اعدام هم در همین مجموعه برایم قابل بررسی است. پدرم برایم همیشه هست. پس از این‌همه سال او هنوز هر لحظه همراهم است. من هنوز به او فکر می‌کنم. شاید نه دیگر با درد و رنج، اما همراهم است. او بخش بزرگی از هویت من‌را در زندگیم تشکیل می‌دهد. هویتی ناگریز. در بسیاری از روابط و در برخورد با بسیاری از اطرافیان، تصویری که تو اول از خودت ارائه می‌دهی، فرزند آن آدم است نه خود تو. این مسئله من‌‌را آزار می‌دهد. البته تلاش بسیاری کردم تا در سال‌های اخیر تصویر خودم را غالب کنم.

چرا این مسئله آزارت می‌دهد؟ بر شانه‌هایت سنگینی می‌کند؟

بگذارید این‌گونه بگویم. حضور پدر و مادرم باری بر دوش من نمی‌گذارد، بلکه اسم این دو آدم برای من مسئولیت است. این‌که اگر نمی‌توانم مانند آن‌ها باشم، حداقل تصویر آن‌ها را خدشه دار نکنم و به‌گونه‌ای باشم که حتی اگر شده، اندکی به من افتخار کنند. اما از سوی دیگر وقتی پدرم و اعدام او موجب می‌شود، در نگاه‌های محبت‌آمیزی که اشک نیز در آن‌ها حلقه شده ترحم را ببینم، اذیت می‌شوم. فرار از ترحم در من به حدی رسیده‌است، که گاهی محبت انسان‌ها را ترحم برداشت می‌کنم و دچار سوءتفاهم می‌شوم. این فرار تبدیل به ترسی شده که گاهی حتی فرار از محبت معنا می‌دهد. محبتی که ممکن است حقیقی هم باشد.

پدر برایت چه مفهومی دارد؟ بیشتر برایت جنبه‌ی قهرمان بودنش پررنگ است یا پدری از نوع کاملاً زمینی؟

سال‌های زیادی او برایم ملغمه‌ای بود از تمام این‌ها. گاهی قهرمان بودنش پررنگ‌تر می‌شد و گاهی پدر بودنش. امروز اما تفاوت‌های دیگری دارد. او برایم مثل پدر دختر همسایه نیست. تصویر حضورش برای من تصویر عادی از یک پدر نیست. تصویری که من امروز از او دارم، و چقدر دلم می‌خواست در کنارم بود، آدمی روشن است که می‌توانست به من کمک کند. با هم گپ بزنیم و درد دل کنیم. مثل یک همراه و این نقش را همیشه مادرم برایم بازی می‌کرده‌است. برای من حس لذت بخشی بود، که در کنار پدرم بنشینم و با او در رابطه با مثلاً فلان کتابی که خوانده‌ام حرف بزنم. یا با او از یاغی‌گری‌هایم بگویم. مادربزرگ پدری‌ام همیشه به من می‌گفت، تو لنگه‌ی پدرت هستی: یاغی و عصیان‌گر و من همیشه فکر می‌کردم، خب پس اگر بود ما حرف همدیگر را خوب می‌فهمیدیم. در حالی که شاید او هم مثل خیلی‌های دیگر، تجربه‌های جوانی‌اش را برای فرزند خودش نمی‌پسندید. اما من می‌توانم با خیال راحت این‌گونه بیاندیشم. من این حس را دوست دارم، که با او بگویم، بخندم، دعوا کنم و در عین‌حال از خودش، گذشته‌اش با او حرف بزنم. از پست مدرنیسم تا رنگ مطلوب یک استکان چای. دوست دارم که تنها حرکت لبانش را تماشا کنم، وقتی کلمات را به بیرون پرتای می‌کند. می‌دانید، من با مادرم رابطه‌ی فوق‌العاده‌ای دارم. او بهترین دوست من است و او را ستایش می‌کنم. فکر می‌کنم، مادم هنوز هم عاشق پدر ‌است. پس حتماً پدر هم به اندازه‌ی مادر خوب بوده، که این‌گونه تا امروز عاشقانه دوستش دارد. تصویر حضور پدرم و نوع ارتباطم با او را، از روی رابطه‌ با مادرم بازسازی می‌کنم. همزمان در کنار تمام این حس‌های مشخص، پدر اسطوره‌ی زندگی من است.

چقدر در بین خانواده، پدرت و کار او تأیید شده بود؟

در بسیاری از خانواده‌ها پدر از دست رفته یا محکوم است یا در باره‌ی او سکوت می‌شود. حتی بسیار شنیده‌ام که بعضی ها علناً می‌گویند نباید بچه‌دار می‌شدند. اما برای من هرگز این گونه نبود. من هرگز از زبان مادرم نشنیدم، اشتباه کرده بچه‌دار شده‌است.او خوشحال است، فرزندانی دارد که دیگرگونه می‌اندیشند. حتی وقتی در همان سال‌های وحشت برادرم را ناگهانی باردار می‌شود، تصمیم می‌گیرند بچه را بندازند. اما پدرم به مادرم می‌گوید، شاید روزی من و تو نباشیم، بگذاریم این دو بچه همدیگر را داشته‌باشند. به نظر من این امر بیش از هر چیز عشق این آدم‌ها را به‌ زندگی نشان می‌دهد و این عشق برای من دلپذیر است.

فکر می‌کنی پدرت می‌توانست کاری کند، که امروز پیش تو می‌بود؟

امروز روایت‌های زیادی از روزهای ۶۷ می‌شنوم. آدم‌هایی زیادی نجات پیدا کردند. جابه‌جایی در یک صف، یک شانس و هزار چیز دیگر که حتی گاهاً عجیب به نظر می‌رسد. اما من می‌دانم هیچ‌یک از این شانس‌های به ظاهر کوچک در رابطه با پدر من وجود نداشته‌است. با توجه به سابقه و وضعیت او تمام این‌ها تقریباً غیر ممکن بوده‌است. او حکم ابد داشت. در اوایل تابستان ۶۷ او و تمام کسانی که حکمی بالای ۱۵ سال داشتند، در اوین ماندند و بقیه به گوهردشت منتقل شدند. از اوین هم تقریباً کسی بیرون نیامده‌است. پدر من برای این‌که بتواند بیرون بیاید، یا باید خیلی قبل‌تر از آن کاری می‌کرد و یا پس از آن تن به هر چیز می‌داد. اما او آدم این کار نبود. در نتیجه این راه برای او ناگزیر بوده‌است.

چقدر به چرایی و چگونگی اعدام پدرت فکر می‌کنی؟

جالب است! خیلی کمتر پیش آمده‌بود به چرایی ماجرا فکر کنم. دلیلش برایم روشن بود، می‌گفتم سرکوب است دیگر! بیشتر به چگونگی ماجرا فکر می‌کنم. اما چقدر خوب است که بشود چرایی این ماجرا را بررسی کرد.

به نظر من یکی از نکات قابل توجه در این کشتار، سرعت عمل این حادثه است. در مدت بسیار کوتاهی اعدام بیش از ۴۰۰۰ انسان واقعاً عجیب است. جداً چرا این‌قدر سریع اتفاق افتاد؟

امیدوار هستی روزی ابعاد اعدام‌های سال ۱۳۶۷ روشن شود؟

این بزرگترین آرزوی من است. فاش شدن این جنایت، روشن شدن سرنوشت پدر من است و به شکلی روشن شدن هویت من.

فکر می‌کنی چه چیز می‌تواند درد تو را تسکین دهد؟ محاکمه عاملان اعدام‌ها می‌تواند در این راه کمکی کند؟

ببینید من نه چیزی را می‌بخشم، نه فراموش می‌کنم. اما نمی‌خواهم اسلحه بگذارم پسِ سرِ آن‌ها! من چیزی را نمی‌بخشم، اصلاً اول بگویند، باید که را ببخشم! ما حتی نمی‌دانیم باید چه‌کسی را ببخشیم. اول معلوم بشود که من قرار است که‌را ببخشم. بعد فکر می‌کنم ببخشم یا نه. ببینم، اصلاً من باید چه چیز را ببخشم؟ سال‌های از دست رفته زندگی‌ام را، حسرت یک لحظه حضور پدر ، رنج مادر و هزار بدبختی دیگر را چه کسی می‌تواند به من بازگرداند؟ من نه چیزی و نه کسی را می‌بخشم. اما این عدم بخشایشِ من معنای انتقام ندارد. من تنها آرزویم، روشن شدن ابعاد این ماجرا است. معلوم است من و ما درد داریم و رنجی روزانه را به‌دوش می‌کشیم. اما برای تسکین حتی لحظه‌ای ما همین کافی که پرده‌های این معما کنار روند.

فکر می‌کنی در همین راستا باید چه کرد؟ چگونه باید ابعاد این ماجرا را روشن کرد و از حقایق پرده برداشت؟

اول از همه باید کسانی که زمانی در حکومت بودند و امروز از آن روی‌گردان شده‌اند، حداقل روایت‌شان را بدون لاپوشانی بازگو کنند. در درجه‌ی دوم، در این زمینه کار بین‌المللی به اندازه‌ی کافی نشده‌ است. برای یک کار وسیع بین‌المللی نیاز به اتحاد است و گویا اتحاد پدیده‌ی غریبی برای ایرانیان است. متأسفانه ما ایرانی‌ها نتوانسته‌ایم این فاجعه را تبدیل به مسئله روزِ مجامع بین‌المللی کنیم.

چه احساسی به خاوران داری؟

خاوران؟ خاوران مثل یک مأمن است. من هیچ وقت نتوانستم، احساسم را به خاوران بیان کنم. خاوران فقط بابا و مامان و دوستانی نیستند که آن‌جا می‌بینی. خاوران چیزی است که در تمام سال‌های سکوت به من و ما هویت داده ‌است. خاوران مثل یک سند است، که وقتی آن‌جا می‌روی، باور می‌کنی هستی. خاوران ملغمه‌ای از امید و هویت ماست. من نمی‌توانم این حس را تعریف کنم. خاوران جایی‌ست که به من هویت داده‌است و تا همیشه سند هویت من باقی خواهد ‌ماند.

مصاحبه‌گر: شکوفه منتظری

Bookmark and Share

یکشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۶

گورهای بی نشان یاس در محاصره داس

Shahrzad News:

نویسنده بهرام حیدری - شهرزاد نیوز

شهرزاد نیوز : جمعه، 9 شهریور 1386، جاده خاوران از هر روز شلوغ تر است. جاده خاروان شاهد اتوموبیل هایی است که با پیمودن یک مسیر چند کیلومتری به جاده فرعی باریکی می رسند. جاده باریکی که در انتهای آن پشت به پشت گورستان مسیحی ها و کنار به کنار گورستان بهایی ها، دو تکه خاک وسیع پیکر هزاران نفر از کسانی را در دل خود پنهان کرده است که در هشت سال ابتدایی دهه شصت توسط جمهوری اسلامی ایران اعدام شده اند.

هر سال دو بار جمعیت زیادی به خاوران می آیند تا نشان دهند که از دست رفته های دهه شصت را هنوز در یاد دارند. به گورستانی که خانواده های قربانیان کشتارهای دهه شصت به کنایه از «گل» هایی که پرپر شده اند آن را گلزار خاوران می خوانند و هواداران رژیم به آن لعنت آباد می گویند.

علاوه بر آخرین جمعه سال، جمعه ای که بین 1 تا 12 شهریور واقع می شود هر سال شاهد برگزاری چنین مراسمی است. دلیل انتخاب چنین روزی برای برگزاری مراسم به واقعه ای بازمی گردد که در سال 1367 در زندان های ایران اتفاق افتاد. در این سال درست پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، بخشی از قوای نظامی مجاهدین خلق ایران تحت عنوان انجام عملیاتی با نام «فروغ جاویدان» از مرزهای غربی ایران گذشتند و البته بلافاصله نیروهای هوادار رژیم در عملیاتی موسوم به «مرصاد» آنان را سرکوب کردند.

در چنین فضایی روح الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی فتوایی صادر کرد که بر مبنای آن نهادهای قضایی و امنیتی مامور شدند تا کسانی را که در زندانند ولی هنوز بر موضع «محاربه» و «ارتداد» پافشاری می کنند، دوباره محاکمه کرده و اعدام کنند.

این کار توسط یک هیات سه نفره که با نام بی مسمای «هیات عفو» نامیده می شد از روزهای پایانی مرداد 67 آغاز شد و تا پایان دومین هفته شهریور ماه ادامه داشت. هنوز به درستی معلوم نیست چند نفر در جریان این اعدام های جمعی جان خود را از دست داده اند و اصلا دلیل صدور چنین فتوایی دقیقا چه بوده است. آمارها از اعدام چندین هزار نفر در روزهای تابستان 67 حکایت می کند. آماری که از دوازده هزار نفر آغاز و تا هجده هزار نفر، روایت های گوناگونی به دست می دهد.

امسال از اوایل هفته گذشته نهادهای امنیتی رژیم تلاش فراوانی کردند تا شاید بتوانند از برگزاری مراسم یادبود در خاوران جلوگیری کنند. تماس های مکرر با خانواده های قربانیان کشتار جمعی و فعالان سیاسی و اجتماعی شناخته شده ای که هر سال در مراسم حضور می یابند، اما نتوانست مانع حضور گسترده در مراسم جمعه شهریور ماه شود.

روز جمعه، 9 شهریور 1386 جمعیت بسیاری به خاوران آمده بودند و خاوران یکی از پرشکوه ترین سال های خود را تجربه کرد. فعالان جنبش کارگری، فعالان جنبش زنان، تعداد زیادی از دانشجویان چپگرای دانشگاه ها، برخی نویسندگان و مترجمان شناخته شده، فعالان نام آشنای جنبش چپ و تعداد زیادی از خانواده های قربانیان اعدام های دهه شصت در این مراسم حضور داشتند.

این مراسم در حالی آغاز شد که نیروهای امنیتی و انتظامی به شکل محسوسی منطقه را در محاصره خود داشتند و با چندین دوربین عکاسی و فیلمبرداری لحظه لحظه مراسم را ثبت می کردند. حتی روی دوربین یکی از فیلمبرداران برچسب انبار نیروی انتظامی دیده می شد. علاوه بر این در امتداد گورستان خاوران خندق عمیقی برای به سازی سیستم فاضلاب حفر شده بود که دسترسی به محل را دشوار می کرد.

در ضمن پیش از آغاز مراسم یکی از افسران نیروی انتظامی که با لباس فرم در محل حاضر شده بود بالای سکویی ایستاد و پس از این که به حاضران تسلیت گفت از آنان خواست تا ساعت ده مراسم را پایان دهند چرا که عملیات حفاری خندق در ساعت ده آغاز خواهد شد و حاضران دیگر امکان خروج از محوطه را نخواهند داشت.

با وجود این مراسم در ساعت نه و سی دقیقه با اعلام سکوت مادر شریفی آغاز شد. مادر شریفی دو فرزند خود را از دست داده است. پسر بزرگتر او، فرامرز در سال 1353 در درگیری با نیروهای ساواک، پلیس امنیتی رژیم سلطنتی کشته شده و پسر دومش، فرزین در مهر 1360 به جوخه اعدام سپرده شده است.

اداره مراسم را مادر لطفی که فرزندش، انوشیروان را در خرداد 1367 اعدام کرده اند و زهره تنکابنی، از زندانیان سیاسی دهه شصت که همسرش، علیرضا کیایی در کشتارهای جمعی سال 67 اعدام شده است، بر عهده داشتند.

اعلام سکوت مطابق سنت برگزاری مراسم در حالی اعلام شد که جمعیت دورادور منطقه ای حلقه زده بودند که محل یکی از کانال های کشف شده ای است که تعداد زیادی از قربانیان اعدام های 67 را به صورت جمعی در آن به خاک سپرده اند. پس از سخنرانی کوتاه تنکابنی، کسانی که برای سخنرانی نام نویسی کرده بودند به ترتیب متن ها و شعرهای خود را خواندند.

این متن خوانی ها البته با وقفه انجام می شد چرا که بین متن ها جمعیت به سرودخوانی می پرداخت. سرودهای آفتابکاران جنگل، خون ارغوان ها، رود، دشت خاوران و انترناسیونال سرودهایی بودند که توسط جمعیت شرکت کننده خوانده شد.
هم چنین بیانیه جمعی از فعالان و دانشجویان چپ، کمیته دفاع از محمود صالحی و شورای همکاری تشکل های کارگری که به یادبود قربانیان اعدام های دهه شصت نوشته شده بود توسط نمایندگان این نیروها خوانده شد.

در ادامه مراسم منصوره بهکیش گزارشی از مراسم سال گذشته خاوران خواند. بهکیش چهار برادر، یک خواهر و همسر خواهرش را در اعدام های دهه شصت از دست داده است.

با نزدیک شدن به ساعت یازده و سی دقیقه، مادر لطفی اعلام کرد که مراسم را مطابق هر سال با چرخیدن دور محوطه گورهای بی نشان و خواندن سرود پایان خواهیم داد. بنابر این جمعیت در صفی منظم دورادور محوطه حرکت کردند و با خواندن سرودهای آفتابکاران جنگل، خون ارغوان ها، رود، مرغ سحر، انترناسیونال و سرود بیژن مراسم را پایان دادند.

اما این پایان ماجرا نبود. پیش از این حدود ساعت ده صبح «سعید حبیبی» عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال دانشجویی چپ در ابتدای جاده فرعی منتهی به گورستان خاوران بازداشت شده و پس از چندی توسط اتوموبیل های نهادهای امنیتی به سه راه افسریه برده شده بود. در سه راه افسریه به حبیبی گفته بودند که حق ندارد به محل برگزاری مراسم بازگردد. همچنین هنگام خروج شرکت کنندگان از گورستان خاوران، حداقل دو نفر بازداشت شدند. یکی از این دو نفر مرد مسنی بود که موهای بلندی داشت و نفر دیگر هژیر پلاسچی، روزنامه نگار و فعال چپ بود که هر دو آزاد شده اند.

نیروهای امنیتی حاضر در محل با دقت شماره اتوموبیل ها را ثبت می کردند و از چهره تک به تک افراد عکس می گرفتند. شنیده ها حاکی است مادر لطفی با دیدن صحنه بازداشت پلاسچی دچار افت فشار شده است و اکنون تحت مراقبت های پزشکی قرار دارد.

مراسم بزرگداشت یاد قربانیان دهه شصت با وجود تمام این موانع اما برگزار شد هر چند روز پرکاری برای کسانی بود که آمده بودند تا گورهای بی نشان را در محاصره داشته باشند.

Bookmark and Share