در ستایش احمدی نژاد!
تقدیم به مقاومت فرزاد،علی و فرهاد
برخودان،زندان اوین
افسار گسیختگی افکار همیشه به معنی تمرد ولجاجت احمقانه دربرابر گزینههای مخالف ورقیب نیست شرم شاید گاهی حامل معنایی باشد، که تنها شرمی اجتماعی مانع ازبروزآن گردیده است؛ شاید گاهی نیزمعلول جسارتی از فرط اشتیاق والتهابی کودکانه برای رسیدن به مقصدی مشخص باشد. فارغ از برداشتی که یک اندیشه می تواند ازتحول داشته باشد.
آنچه می تواند ما را بر تحلیلی جامع رهنمون کند، درون مایههای اصیل یا کذایی آن اندیشه است؛ وزمانی این تفکر می تواند برانگیزانندهتر باشد، که در هیبت اقتداری رسمی ادعای تحولی درگسترهی جهانی را برخود متصورنماید.
احمدی نژاد نهتنها خود وجودیش، که کل سیاستهایش، عملکردهایش، نگرشها وحتی حرکات واعمالش نشان ازگسست وتمرد ازآن شرم اجتماعی ومصلحت اندیشی سیاست ورزانه دارد. چه آن زمان که درجریان انتخابا ت، گفتارش را مزین به الفاظ و وعدههای رویایی وعامیانه می نمود؛ چه بعد ازجای گیری در راس قدرت اجرایی، که طرحهای چند ساعته وغیرکارشناسی رابرای مدیریت داخلی وجهانی ابلاغ و حتا مواردی را عملی نمود، نشان داد که او قصدبازگشت به اصالت انقلابی خود را دارد.
احمدینژاد نه بهتنهایی، بلکه به نمایندگی ازجریان فکری شناخته شدهایی وارد گود مبارزاتی شد،که دلشوره ی دوری ازرسالتها و دستاوردهای انقلاب همواره اورا آزارداده است. آنان به خوبی می دانستند، دوری از ارزشهای انقلاب اسلامی تا چه حد میتواند بنیان براندازانه ورسواکنندهی واقعیت وجودی انقلاب واعمالش باشد. تحسین احمدینژادنیزبه طور دقیق درپاسداشت این رجعت وباوربه اصالتها از جانب اوست. احمدینژادفرزند خلف انقلابیست، که به قصد قبضهی قدرت شنیعترین اعمال را در قالب وپوششهای آیینی وانقلابی، بهقصد حذف رقیب ومصادرهی انقلاب به کار برد. او یادآور مجریان تفکریست، که تثبیت و بالندگی خود را درخشونتی انقلابی به قصد ریشهکنی مقاومتها وطغیانها جست وجو کرده بود. اوحتا یادآورقربانیان جهالت انقلابیست، جان باختگانی که به قصد یادآوری هشداربه خانمان براندازی سیاستهای همرزمان انقلابی اوتسلیم ناپذیری را به خفت و بیمسوولیتی خود خواسته ترجیح دادند. احمدی نژاد حلقهی اتصال نسل جدیدیست، که فاقد هرگونه تجربهی مستقیمی ازکیفیت شکلگیری وتثبیت انقلاب اسلامیست، با واقعیتهای که در شکل سیاستهای قالبی و انحصاری تمامی جریانهای رژیم را قلع وقمع کرد. نسل پرسشگر امروزواقعیت روتین انقلاب را دیگرنهتنها درخاطرات و نوشتهها وتحلیلها که درسیاستهای اعلانی واعمالی دولت احمدی نژاد به عینه مشاهده می کند.
احمدی نژاد ذات مصادرهچیهای انقلاب را بدون هیچ ترس و واهمهی وبا ایمان راسخ وبااعمالش برما نمایان کرده است. هم آن زمان که سیاستهای انبساطی خود را در زمینه اقتصادی اجرایی کرد؛ هم آن زمان که مدیریت سیاسی داخلی وخارجی کشور را صرفا براساس حب و بغض ایدئولوژیک وبه دور از مقدرات ومخدرات نظام سیاسی هتاکانه برزبان می آورد، مااصل تفکرانقلابی وواقعیت گریزی آن رابیشتردرک می کنیم. چه چیزی می تواند بیتوجهی عینی یک ذهن بیماربه توصیههای کارشناسان اموررا بهترازانتزاع آن چیز به بیمارگونگی ایدئولوژی نظام و ارزشهای اصیل انقلابی را بر ما روشن سازد. شاید امروز ارزشهای به شدت متصلب وبه سختی دگم وتقابل جویانهی نظام سیاسی برای ذهن کسل ومنفعل نسل جدید با اجرای سیاستهای بی ملاحظه وراستین احمدی نژاد قابل درکتر باشد. تحسین صداقت احمدی نژاد با چاشنی ازتاسف وتاثر را آن گاه بیشتر می توان درک کرد، که نتایج ملموس سیاستهای جهت دار او وتیم فکریاش درحوزههای مختلف، اذهان خفته وتودهی ناهشیار را به خود آورده؛ که سیاستورزی ومملکتداری چیزی فراترازخط ونشان کشیدنهای چالهمیدانی وتهدیدها و وعدههای عوامفریبانه است. سعی درسادهسازی فضای سیاسی با استفاده ازبرنامهریزهای تقلیل گرایانه وتک بعدی، کلکسیونی ازشاخصها ودرصدهای کم وزیادی را درموضوعات مختلف پدیدار نموده است،که همان اذهان کم حوصله وخاموش را قانع کرده؛ ولازمهاش سیاست ومدیریت، درایت وسیاست است.
احمدی نژاد، چه هنگامی که هولوکاست را منکرمی شد؛ ونوید نابودی اسرائیل را در آیندهی نزدیک میداد، چهزمانی که کل تخیل خود را برتغییرنظم جهانی ونظام سلطه متمرکز میکرد، آگاهانه می خواست این ندا را سردهد، فارغ ازوجود دستبهدست شدن حکومت بین خودیها، این موارد آرمانهای همیشگی وهمه حال انقلاب است. نبایدتصورکرد، اوهذیان می گوید! اوهوشیارانه همان چیز را نمایان می سازد، که بدنهی اصلی نظام نسبت به ابراز آشکار آن مردد بوده است؛ واین در حالیست، که با تاسی به آن، محفلها وگروههای خودی را بر علیه دشمنان غیرخودی وفرضی بسیج کرده و می کند.
هالهی نوری که احمدی نژاد گهگاه آن را میبیند، همان ذهن تکامل یافته وملکوتی ست، که آموزههای خود را در مراکز رسمی و غیر رسمی دنیا گریز ساختارهای اجتماعی وسیاسی پرورش داده است. مراکز آموزشیای که به نیت ماندگاری درقدرت سیاسی کل تلاش خود را براقناع ذهنیتی متمرکز کرده که سعی دارد راه تمامی مشکلات را در آسمانها بجوید. این جریان نه تنها درمدیران سیاسی که متاسفانه در لایههای پنهان و پیدای ساختارهای اجتماعی وفرهنگی ما به آسانی قابل رویت است. این نظام فکری توانسته سالیان دور و درازی بشریت رادروانفسای بی اختیاری وجبریتی قراردهد، که درسایه ی آن توجیه کشتارهای عظیم ومسوولیت ناپذیری اعمال زورگویانه ی خود را تنها به قیمت رجعت دادن به دنیائی که ملاکهای اصیل پاداشدهی را در خود دارد منحرف کند.
احمدی نژاد از این جهت قابل تحسین است که نسخههای نابودگرانه نظام آموزشی را از حوزههای فردی و محفلی درون حاکمیتی به سطح اجتماع ملی و جهانی کشانده و ذهن متمدن و بشر مدرن را با عینیت و مصادیق امروزی تفکری روبرو نموده که تمامیت خواهانه خواستار حذف دیگریهایش بوده و هست.
آن خودی که این تفکر در صدد حفظ آن به قیمت سایر دیگری ها است به حدی دامنهائی محدود دارد که بر آن است تا کمیت آن را به سطحی برساند که تمامی معیارهای(خود تعریف) را در کیفیت اعضایش نمایان سازد. احمدی نژاد سه دهه مخفی کاری و محفل بازی تفکرات را برملا ساخت که تنها در خلوت گروهی جسارت ابراز آنان را به منظور برپایی جامعه اسلامی از طریق تاسیس دولت اسلامی، داشت. خروجی این ذهن پرورش یافته نیز عزمی راسخ در حذف فیزیکی و فکری کل گزینههای مخالف و تلاش برای صدور انحصارگرائی اعتقادی در گسترهای بود که جنگهای چندین ساله و کشتارهای فراوانی را متحمل ساخته و می سازد. امروز رسائی فریاد احمدی نژاد رسوائی و عملیاتی شدن این اندیشه فراتر از مجالس خودی و نمایش دادن تبعات عینی این نگرش برای دیگریهائی ورای جغرافیای ایران است.
١٠ سال زندان برای عدنان حسن پور
-
بنا بر اطلاع خانواده عدنان حسن پور در تاریخ ١٠ تیرماه از حکم خود مطلع شده
است، این روزنامه نگار از سوی دادگاه انقلاب سنندج به ١٠ سال زندان محکوم شده
است.
...
۱۵ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر